به گزارش پایگاه تحلیلی خبری شهرستان گلپایگان؛ آخرين باري كه مواضع سعوديسم از اتمي شدن رسانه اي شد به ديدار بندر بن سلطان، رییس سازمان اطلاعات و امنيت عربستان و ولاديمير پوتين باز مي گردد. بندر براي راضي كردن رئيس جمهور سخت گير روسيه به مسكو سفر كرده بود تا وي را متقاعد كند دست از حمايت سوريه بردارد تا با سيل امتيازات و دست و دل بازي هاي رياض مواجه شود.
آنچه كه بين بندر و پوتين در اين ديدار گذشت بسيار زياد است كه كم كم در حال درز كردن است. يكي از آن مباحث به پيشنهاد بندر به پوتين براي هسته اي كردن سعودي مربوط مي شود. عربستان نمي تواند چنين خواسته اي را از آمريكا داشته باشد و با اشراف به فاصله گيري آمريكا (دست كم دولت اوباما) با عربستان به سمت روس ها رفته است.
مسئله ديگر اين است كه آمريكا معمولا براي هسته اي كردن ديگر كشورها پيشقدم نمي شوند و اگر بخواهد كشور يا رژيمي هسته اي شود تنها زمينه هاي لازم را فراهم مي كنند اما خود به طور مستقيم سندي به جا نمي گذارند. حتي گفته مي شود اسراييل كه در حال حاضر حدود 400 كلاهك هسته اي دارد با كمك فرانسه آنها تهيه كرده است.
حال پرسش اين است كه عربستان چرا به دنبال هسته اي شدن است آيا به دنبال استفاده از تكنولوژي است يا صرفا به سلاح مي انديشد؟ در اين باره تحليل هاي مختلفي وجود دارد…
1. سعودي در تحولات اخير خاورميانه به اين نتيجه تلخ رسيد كه نمي تواند هميشه به آمريكا و اسراييل تكيه كند و هر گاه اولويت هاي آنها تغيير كند عربستان نيز به مهره اي دست چندم تبديل مي شود. عقب نشيني آمريكا از حمله به سوريه بزرگ ترين ضربه را به سعودي زد و هشدار لازم را برايشان به صدا درآورد.
2. سعودي تنها يك قوم است كه با اتحاد وهابيت در عربستان حكومت مي كند. اين قوم با نگاهي اندك به تاريخ گذشته پي مي برد كه تا هميشه نمي تواند حاكم اين سرزمين باشد. در حال حاضر طيف هاي مختلف ديني، مذهبي، فكري، قومي و … در عربستان و خارج از آن زندگي مي كنند كه مخالف ادامه حكومت قبيله سعود هستند.
3. عربستان بدون حمايت آمريكا هيچ متحد بزرگ منطقه اي ندارد. تركيه با نگاه شرق گرايانه كه عثماني گري را دنبال مي كند بزرگ ترين تهديد ايدئولوژيك سعودي ها است. عربستان و دنياي عرب هيچ علاقه اي ندارد كه بار ديگر زير پرچم ايدئولوژيك ترك ها برود. در اين گفتمان مي تواند واكنش و جدال مصر كنوني و تركيه را بهتر تحليل كرد. تحولات مصر نشان داد عربستان نيز تمايلات خاص خودش را در اين كشور دارد كه لزوما خوشايند قاهره نيست. بنابراين نمي تواند به عنوان يك شريك محكم به آن نگاه كند. آنچه كه بين جمهوري اسلامي ايران و عربستان هم مي گذرد نياز به تكرار ندارد. تهران و رياض نمي توانند متحدي منطقه اي براي يكديگر محسوب شوند. با فاصله گرفتن آمريكا از عربستان، سعودي ها حتي به كمك هاي امنيتي و اطلاعاتي رژيم اسراييل نيز نمي توانند متكي باشند. افكار عمومي داخلي و منطقه اي نيز اجازه نمي دهد كه عربستان روابط خود را با تل آويو عادي كرده و تا مرزهاي دوستي استراتژيك نزديك كند. حتي تركيه نيز در دوره هاي پيشين (لائيك) دست به چنين كاري زد. يعني زماني كه براي اسلام گرايان و متن اجتماعي اسلام جايگاهي قائل نبود.
نگاهي به اين مسائل نشان مي دهد كه عربستان سعودي بدون آمريكا به بازيگري ريز در منطقه تبديل مي شود كه ابزارهايش فقط پول و القاعده و طالبان (تروريسم) است. از اين منظر بهتر روشن مي شود كه چرا با وجود شعارهاي تند آمريكا عليه القاعده و طالبان، سعودي هنوز و براي روز مبادا از اين دو حمايت مي كند…
عربستان به لحاظ نظامي كشور بسيار ضعيفي است بويژه در تفكر و تكنولوژي نظامي. بنابراين براي گريز از فروپاشي حكومت سعودي و همچنين فرار از تجزيه كشور خود را نيازمند يك سلاح استراتژيك و بازدارنده مي بيند. اين همان ترسي است كه هر از گاهي خود را در مقامات عربستان نمايان مي كند و آنها را مجبور مي سازد به اتمي شدن بينديشند…