لطفا وزیر فرهنگ را کمی «ارشاد» کنید!
درباره مواضع اخیر «علی جنتی» درباره ممیزی و سینما و شبکههای اجتماعی
تاریخ انتشار:
۱۶:۲۵ - شنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
به گزارش گلپانا؛ وقتی «علی جنتی» در همان آغازین روزهای کاریاش به عنوان وزیر، در مراسم افتتاح استودیوی موزهی موسیقی ابراز امیدواری کرد که بتواند راه خاتمی را در وزارت ارشاد ادامه دهد، میشد حدس زد که مسائلی چون «حذف ممیزی»، «بازبینی فیلمهای توقیفی»، «بازخوانی کتابهای سانسورشده»، «رفع فیلتر فیسبوک» و «آزاد شدن تکخوانی زنان» به مهمترین موضوعات فرهنگ کشور تبدیل شوند. هر چند که «جنتی» خیلی زود این اهتمام به ادامهی راه خاتمی را تکذیب کرد و گفت: «من نگفتم همهی راه سياسي خاتمي را ادامه ميدهم، بلكه مقصودم حمايت از موسيقي بود.»
با این حال خیلی زود مشخص شد که هر چند وزیر فرهنگ در اعلام مواضع زیگزاگی عمل میکند و بعد از هر حرفی که در تمجید از جریانات روشنفکر میزند، تلاش میکند تا خیلی زود از جریانات معتقد به انقلاب هم دلجویی کند؛ اما در عمل، شهادتین روشنفکریاش بروز و ظهور بیشتری دارد و از میان داس و کلید، فعلاً ارزشیها را به «داس» ارجاع داده است.
تأثیر این «داس» را در همین مدت اندک میتوان در اتفاقاتی همچون «تعطیلی جشنوارهی افق نو» و «توقف شکایت ایران از هالیوود به دلیل ساخت فیلمهای ضد ایرانی» مشاهده کرد و تأثیر «کلید» را در بازگشائی «خانهی سینما»، «بازگشت بدسابقههایی چون آفریده و صانعیمقدم به رأس مدیریت»، «تلاش برای بازگشائی نشر هتاک چشمه» و …
جالب آنکه آقای وزیر در حالی «ممیزی» در حوزهی کتاب و سینما را به بحث اول فرهنگ کشور تبدیل کرده است که بر اساس آمارها، فقط چهار درصد کتابها ممیزی میشوند که 86 درصد این چهار درصد، هم مشکل اخلاقی دارند (مراجعه به گزارشی از بریده کتابهای غیراخلاقی نشر چشمه در
اینجا) و از سوی دیگر، در حوزهی سینما هم، با گشادهدستی افراطی سازمان سینمایی در دوران شمقدری، تعداد فیلمهای دارای پروانهی ساختی که طی این چهار سال، پشت درهای بستهی شورای نمایش ماندهاند و رسماً توقیف شدهاند، بیش از ده فیلم نیست. (فیلمهایی چون «پریناز»، «زادبوم»، «پاداش»، «گزارش یک جشن»، «خانهی پدری»، «خیابانهای آرام» و …) با چنین توصیفاتی باید پرسید این همه هیاهو در مورد ممیزی، از کجا نشأت میگیرد؟ آیا این هیاهو چراغ سبزی برای تولید آثار تابوشکن است یا تلاش در جهت ادامهی مسیر عطاءآلله مهاجرانی و سید محمد خاتمی در وزارت ارشاد؟
به نظر میرسد مواضع روشنفکرانهی «جنتی» این روزها بیشتر در راستای دغدغههای افرادی است که خود او آنها را چندی پیش در گفتگو با روزنامهی اعتماد، «مترفین» نامیده بود: «اگر فرهنگ را به معناي عمومي بگيريم، مشكلاتش در بين طبقه متوسط به بالا خيلي بيشتر است و قرآن از آنها به نام مترفين ياد ميكند. يعني آدمهايي كه وضع زندگيشان خوب است و دنبال عيش و نوش و زندگي خيلي مرفه هستند. اين دسته از نظر فرهنگي مشكلاتشان زياد است. همينطور كه طبقهی فقير هم مشكلات زيادي از نظر فرهنگي دارد و بسياري از مشكلات و ناهنجاريهاي اجتماعي امثال اعتياد، سرقت و بيبندوباري در آن بيشتر است. آنچه ما بهعنوان وزارت فرهنگ بايد دنبال كنيم ارتقاي سطح فرهنگ عمومي براي همه مردم و همه طبقات و اقشار است.»
(اینجا)
آیا نباید پرسید که ارتباط بین آزاد شدن تکخوانی زنان در کنسرتهایی با قیمت بلیتهای آنچنانی، رفع توقیف و خوانش مجدد کتابهای روشنفکرانهای که اگر منتشر هم شوند، فقط کافهنشینهای ونک به بالای تهران خوانندگان آن خواهند بود و دفاع کردن از اثر موهنی چون «روز حسین» محمد رحمانیان که خود در مصاحبهای میگوید در صورت انتشار نمایشنامه، تعداد خوانندگانش به زحمت به دو هزار نفر میرسید و تعداد تماشاگران احتمالی اجرای نمایش چیزی حدود هفت تا هشت هزار نفر میشد
(اینجا)، با اظهارات آقای جنتی در باب ارتقای فرهنگ عمومی چست؟ آیا «جنتی» خود اکنون به وزیر فرهنگ «مترفین» جامعه تبدیل نشده است؟
عجیب آن است که آن دسته از وزرای ساکن خیابان بهارستان که در ابتدای مدیریت خود دائم از سفت و سخت بودن سازوکار ممیزی در دولتهای پیشین سخن به میان میآورند، در انتهای چهار سال، مدام در گزارش عملکردهای خود از تولید فلان تعداد فیلم و کتاب و تئاتر ارزشی و دفاع مقدس مینویسند؛ همان تعداد آثاری که در میانهی هیاهوی توقیفیها و ممیزی شدهها، در بی خبری و بیتوجهی و بدون هیچگونه حمایتی تولید شدهاند. و بعد وزیر بعدی میآید و میگوید قبلیها ممیزی زیادی اعمال میکردند…
کاش «علی جنتی» دوباره راه رفته را نرود؛ کاش کسی پیدا شود و وزیر فرهنگ را کمی «ارشاد» کند.
منبع: رجا