فریبا سامانی /به گزارش دیار عالمان [1] شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. این شعار در اصل به معنای استقلال از دو بلوک قدرت آن زمان یعنی غرب (به رهبری آمریکا) و شرق (به رهبری اتحاد جماهیر شوروی) بود و تأکید داشت که ایران نمیخواهد وابسته به هیچ یک از قدرتهای جهانی باشد.
اما همکاریهای گسترده ایران با چین و روسیه در دهههای اخیر، بهویژه در زمینههای اقتصادی، نظامی و سیاسی، این پرسش را ایجاد کرده که آیا این همکاریها با آن شعار اولیه در تضاد نیست؟
مفهوم شعار “نه شرقی، نه غربی”
شعار “نه شرقی، نه غربی” بهطور خلاصه به این معناست که جمهوری اسلامی ایران نه باید به بلوکهای غرب (که عمدتاً نماینده کشورهای سرمایهداری و کشورهای اتحادیه غربی، بهویژه ایالات متحده و اروپا هستند) وابسته باشد و نه به بلوک شرق (شامل کشورهای کمونیستی، بهویژه اتحاد جماهیر شوروی سابق). این شعار به معنای استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در سطح جهانی و پرهیز از هرگونه وابستگی به قدرتهای خارجی بود.
در حقیقت، شعار “نه شرقی، نه غربی” بهدنبال معرفی مسیر مستقل ایران بهعنوان یک کشور اسلامی، با هویتی مستقل و غیر وابسته به دو بلوک قدرتمند جهانی بود. این شعار، مخالف نفوذ و دخالتهای بیگانه در امور داخلی ایران بود و بهویژه با پایان سلطنت شاهنشاهی و دوران وابستگی ایران به غرب و شرق همراه بود.
دلایل اصلی این همکاریها عبارتند از:
1. واقعگرایی در سیاست خارجی: در دنیای امروز، کشورها برای تأمین منافع ملی خود ناچار به تعامل با دیگر قدرتها هستند. ایران نیز برای مقابله با فشارها و تحریمهای آمریکا و غرب، به دنبال ایجاد توازن از طریق همکاری با چین و روسیه است.
2. تحریمهای آمریکا و انزوای بینالمللی: ایران به دلیل تحریمهای غرب، دسترسی محدودی به بازارها و فناوریهای غربی دارد. چین و روسیه در این شرایط گزینههای قابلدسترستری هستند.
3. منافع اقتصادی و امنیتی مشترک: ایران، چین و روسیه در برخی زمینهها منافع مشترکی دارند؛ مانند مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه، تأمین انرژی، و همکاریهای نظامی.
4. تغییر مفهوم شعار: برخی مسئولان ایرانی تأکید دارند که «نه شرقی، نه غربی» به معنای عدم وابستگی است، نه به معنای عدم همکاری. بهعبارت دیگر، هدف آن شعار استقلال در تصمیمگیری و حفظ حاکمیت ملی است، نه خودداری مطلق از همکاری.
در نتیجه، میتوان گفت که از نگاه جمهوری اسلامی، همکاری با چین و روسیه نوعی تعامل راهبردی برای تأمین منافع ملی در شرایط خاص بینالمللی است، و نه الزاما وابستگی یا نقض کامل آن شعار. البته این موضوع همواره محل بحث و انتقاد در داخل و خارج از کشور بوده است.
مصداقهای شعار “نه شرقی، نه غربی” در انقلاب اسلامی
در پی انقلاب اسلامی ایران، شعار “نه شرقی، نه غربی” در چندین حوزه بهطور برجسته نمایان شد:
1. خروج از وابستگی به آمریکا و غرب: یکی از اولین و بارزترین مصادیق این شعار پس از پیروزی انقلاب، قطع روابط ایران با ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی بود. رژیم شاهنشاهی ایران، تحت حمایت و نفوذ آمریکا، بسیاری از منابع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور را به غرب وابسته کرده بود. انقلاب اسلامی با شعار “نه شرقی، نه غربی” به دنبال قطع این وابستگیها و به دست آوردن استقلال واقعی در تمامی زمینهها بود.
2. مخالفت با دخالتهای شوروی (اتحاد جماهیر شوروی): همچنین در دوران انقلاب، کشور ایران تحت فشار و تهدیدهای اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. شوروی که خود را بهعنوان یک قدرت شرقگرای کمونیستی معرفی کرده بود، تمایل داشت که جمهوری اسلامی ایران را در جهتهای کمونیستی یا سوسیالیستی سوق دهد. رهبران انقلاب اسلامی با همین دیدگاه، شعار “نه شرقی، نه غربی” را بهعنوان یک خط قرمز در برابر نفوذ شوروی قرار دادند.
3. استقلال اقتصادی و دوری از وابستگی به کشورهای خارجی: انقلاب اسلامی ایران خواستار استقلال اقتصادی بود و در این مسیر تلاش کرد که اقتصاد کشور را از وابستگی به کشورهای غربی و شرقی آزاد کند. در این راستا، سیاستهای اقتصادی جدیدی مثل ملیسازی صنایع، اصلاحات در سیستم بانکی و توزیع عادلانه منابع بهویژه در زمینه نفت و گاز به کار گرفته شد. این تلاشها بهطور مستقیم با شعار “نه شرقی، نه غربی” همراستا بود.
4. اتحاد و همبستگی با کشورهای اسلامی: یکی دیگر از مصادیق این شعار، توجه به کشورهای اسلامی و جهان اسلام بهعنوان متحدان و همپیمانان اصلی ایران بود. انقلاب اسلامی بهدنبال ایجاد اتحادیهای اسلامی و گسترش روابط با کشورهای اسلامی بهویژه در خاورمیانه بود تا از وابستگی به قدرتهای خارجی بکاهد و بهجای آن، ایران را بهعنوان یک کشور پیشرو در جهان اسلام معرفی کند.
5. رد سیاستهای جهانیسازی و استعماری:
جنبشهای ضد استعماری در سراسر دنیا در دوره انقلاب اسلامی ایران، همزمان با ظهور شعار “نه شرقی، نه غربی”، در تلاش برای مقاومت در برابر سیاستهای استعماری کشورهای غربی و شرق بودند. ایران در این دوره، با سرنگونی شاه و قطع روابط با قدرتهای بزرگ، تلاش کرد تا خود را بهعنوان یک کشور مستقل و مقاوم در برابر سلطه جهانی معرفی کند.
شعار “نه شرقی، نه غربی” در انقلاب اسلامی ایران نمایانگر یک رویکرد جدید و مستقل به سیاست خارجی بود که هدف آن، حفظ استقلال و خودکفایی ایران در تمام ابعاد بود. این شعار نه تنها نشاندهنده عدم وابستگی ایران به دو بلوک غرب و شرق، بلکه نمایانگر تلاش برای ایجاد رابطهای متعادل و مبتنی بر منافع ملی با سایر کشورها بود. این سیاست در طول سالها موجب شد که ایران بهدنبال راههای جایگزین برای تقویت موقعیت خود در سطح بینالمللی باشد و همواره در راستای حفظ استقلال ملی و عدالت جهانی گام بردارد.