به گزارش دیار عالمان؛ مصاحبه ای داشتیم به بهانه روز حافظ با دکتر محمد اخگری، استاد و هیات علمی دانشکده صدا سیما و مؤلف کتاب از وایمار تا شیراز که در مورد تاثیرپذیری گوته از اشعار حافظ که در شیراز رونمایی شد.
محمد اخگری (زاده 1351 در گلپایگان)، پژوهشگر، مترجم و نویسنده که از ۲۱ آبان ۱۳۹۳ تا ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، معاون سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در معاونت برون مرزی صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران و ریاست شبکه تلویزیونی پرس تی وی بود. اخگری در حال حاضر مشاور رئیس سازمان صداوسیما است.او دارای مدرک دکترای عرفان اسلامی است و به زبانهای آلمانی، عربی، انگلیسی مسلط است.
آقای دکتر اخگری، خواهشمند است کتاب از وایمار تا شیراز را به اختصار معرفی کنید و درباره سال انتشار و مشخصات آن توضیح بدهید.
با سپاس از خبرگزاری دیار عالمان، تألیف کتاب از وایمار تا شیراز مهرماه سال گذشته و آن در ایامی که در گلپایگان حضور داشتم به پایان رسید اما مراحل آماده سازی و نشر آن تا پایان سال 95 به طول انجامید و سرانجام در اردیبهشت سال جاری در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به همت انتشارات رسانه هنر اردیبهشت در شمارگان هزار نسخه منتشر شد.
کتاب در 200 صفحه به تأثیرگذاری فرهنگ و ادبیات اسلامی ایرانی بر ادبیات آلمان می پردازد که محوریت بحث بر تأثیر پذیری گوته از حافظ شیرازی اختصاص دارد. وایمار شهر گوته است و از وایمار تا شیراز در واقع سرگذشت سفر روحانی گوته به ایران و گلگشت در ادبیات فارسی است. این کتاب نخست به زندگینامه گوته و آثار وی می پردازد و سپس به چگونگی آشنایی گوته با فرهنگ اسلامی و ادبیات فارسی می پردازد و در نهایت دو اثر مهم گوته در این حوزه یعنی نغمه محمد و دیوان غربی- شرقی معرفی و نقد و بررسی می شود. در پایان تأثیرگذاری دیوان گوته بر ادبیات اروپا و وارد شدن قالب غزل به ادبیات آلمانی تبیین می گردد و در پایان نیز بیشت شعر دیوان که بسیار متأثر از عرفان اسلامی است، به شیوه ای منظوم ترجمه و به خوانندگان ارائه می شود.
آقای دکتر شما به شعر نغمه محمد اشاره کردید، ممکن است دراین باره کمی توضیح بدهید.
بله . این شعر بخشی از یک نمایشنامه ناتمام گوته با نام تراژی محمد است که آن را برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه کردم. شعر در هفتاد بیت، دیالوگی است از زبان حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) که پیامبر اسلام را به رودی تشبیه می کنند که از کوهساران جاری شده است و به اقیانوس می رسد. به اعتقاد بنده این شعر زیباترین سروده ای است که یک شاعر اروپایی درباره حضرت محمد (ص) دارد. این تصویر شباهت بسیاری به حدیث امام باقر(ع) در اصول کافی دارد که مردمان نم خاک را می مکند و نهر عظیم را رها می کنند. پرسیده می شود: نهر عظیم کیست؟ میفرماید : رسول الله و علمه، یعنی رسول خدا و علم او. تحلیل و تفسیر این شعر یک فصل از کتاب را به خود اختصاص داده است.
پس به نظر می رسد گوته مطالعات زیادی درباره اسلام داشته است؟
بله، گوته ترجمه های قرآن را به زبان های اروپایی خوانده وترجمه اکثر آثار منظوم و منثور ادبیات فارسی را مطالعه کرده است. او حتی در اشعار دیوان شرقی شعرهایی دارد که متأثر از قرآن است.
چرا در این میان حافظ تا این حد گوته را به خود مجذوب کرده است؟
نکته ای که باید بدان اشاره کنم این است که ادبیات فارسی در قرن هجدهم مانند یک رسانه، فرهنگ اسلامی را به غرب معرفی کرده است و این نکته ای بسیار قابل توجه است و نشان از غنای این ادبیات دارد که بدیهی است حافظ یکی از ناب ترین گهرهای این دریای عظیم است. حافظ عصاره فرهنگ و هنر و عرفان و ادبیات فارسی است و البته همه ی این هنرها را از دولت قرآن دارد. نخستین بار شرق شناس اتریشی یوزف فرایر فن پورگشتال مستشرق اتریشی در قسطنطنیه دیوان حافظ را به زبان آلمانی ترجمه می کند و گوته با خواند این اشعار در پیرانه سر دیگر نمی تواند این همه ذوق وشور و جذبه را رها کند و به همین سبب دیوانی می سراید که آن را دیوان غربی- شرقی می نامد و می خواهد میان شرق و غرب پیوند ایجاد کند. گوته می خواهد به شرق هجرت کند و در نخستین شعرش این گریز به شرق را نوید می دهد.
حافظ در نظر گوته کسی است که توانسته است میان لفظ و معنا پیوند ایجاد کند و می سراید:
اگر لفظ عروس باشد
معنی داماد است
و کسی پیوند لفظ و معنا را می داند
که حافظ را بستاید
گوته از خلال تصویرها و تشبیه های حافظ به برخی از مفاهیم رسیده است، به عنوان مثال در شعر «شوق فنا» مفهوم فنا را بیان می کند و البته این مفهوم را از سوختن پروانه در آرزوی شمع که در دیوان حافظ آمده است، اقتباس می کند.
دیوان گوته دوازده دفتر دارد که همه دفترها نامی فارسی دارند مانند مغنی نامه، مغنی نامه، حافظ نامه، ساقی نامه ، عشق نامه و…
تأثیر دیوان شرقی پس از پیدایش بر ادبیات آلمان په بوده است؟
پس از تصنیف دیوان شرقی در اروپا و آلمان شاعرانی از آن الهام میگیرند. قالب غزل را فردریش روکرت شاعر آلمانی به زبان آلمانی وارد میکند و آگوست فن پلاتن نیز به زبان آلمانی غزل می سراید. ادیبان روسی و فرانسوی تحت تأثیر دیوان گوته به حافظ اقبال پیدا می کنند.
شما گفتید که در بخش آخر کتاب برخی از اشعار را به صورت منظوم ترجمه کردید، چرا و چگونه؟
به نظرم ترجمه باید بتواند معنای مورد نظر شاعر را در قالبی زیبا به مخاطب عرضه کند. مترجمان آلمانی دیوان حافظ را با وزن و قافیه به زبان آلمانی ترجمه کرده اند و در این کار فردریش روکرت یک نابغه به شمار می رود . من در فضای آرام و خلوت گلپایگان مدتهای زیادی وقت گذاشتم تا بتوانم مفاهیم را با زبانی نزدیک به زبان ادبی بازسرایی کنم تا بتوانم اهمیت کار گوته را نشان دهم . به عنوان نمونه این شعر که گوته درباره اسماء الهی سروده بدین شکل برگردان شده است:
اگر خویش پنهان کنی در هزاران لباس دگرگون
تو را در همان لحظه من می شناسم ، تو را ای همه عشق
و اگر روی پوشی پس چادر سِحر
تو را در همان لحظه من می شناسم تو را ای حضور همیشه
و در رویش ناب یک سرو
تو را ای همه خرمی، در همان لحظه من می شناسم
……
به احساس ظاهر به عرفان باطن
تو را ای هماره مربی تو را با تو من می شناسم
و آنگه که آرم به لب نام صد اسم الله
به پژوارک هر اسم تو را می سرایم تو را می شناسم
این شعر طولانی است و من فقط چند بیت آغازین و پایانی را آوردم. من خواستم شعر علاوه بر وفاداری به متن اصلی برای خواننده فارسی زبان جذاب باشد.
و سخن آخر درباره حافظ؟
حافظ، جهانی است. من خواستم با این کتاب نشان دهم که مرتبه والای فرهنگ و هنر و ادبیات فارسی کجاست. حافظ تاکنون 14 بار به آلمانی ترجمه شده است و هنوز اندیشه هایش با اندیشمندان جهان در حال گفت و گوست. به نظرم ما امروز بیش از هر زمان به داشته های فرهنگی خودمان، به شناخت فرهنگ غنی و بومی خودمان و ترویج و تولید بر بستر این فرهنگ نیازمندیم.