logo

امروز دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳

Monday, 6 January , 2025

زیارت جامعه کبیره،غلوّ یا ثناء؟!

زیارت جامعه کبیره، منشور بلند امامت و هدایت است كه سیل ‏گونه از كوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علی بن محمد النقی (علیه و علی آبائه و ابنائه افضل الصلوة و السلام) سرازیر شده است.

تاریخ انتشار: ۱۲:۲۵ - سه شنبه ۱۳۹۲/۰۷/۳۰
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
زیارت جامعه کبیره،غلوّ یا ثناء؟!

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری شهرستان گلپایگان ؛ امام حضرت علی النقی علیه ‌السلام به خواهش یكی از دوستان و شیعیان، برای زیارت امامان معصوم علیهم ‌السلام زیارت جامعه كبیره را تعلیم فرموده ‌اند. بزرگ مردانی چون شیخ صدوق آن را در كتاب «من لایحضره الفقیه»(۱) و كتاب «عیون اخبار الرضا علیه ‌السلام»(۲) و شیخ طوسی در كتاب «تهذیب الاحكام» (۳) نقل كرده ‌اند.(۴)

9809+

 

شیوایی كلام و والایی مضمون و دانش و معرفتی كه در آن موج می‌ زند خود گویای اصالت این زیارت و معرف دانش ارجمند و الهی گوینده‌ آن است. متن این زیارت به گونه‏ ای است كه هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی می‏ داند. افزون بر آن كه خطوط كلی آن را با خطوط كلی معارف قرآن كریم كه مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ می ‏بیند و این، چیزی است كه ما را از بحث سندی آن بی ‏نیاز می‏ كند.

زیارت جامعه و توهم غلوّ

سراسر زیارت جامعه، مملو از ذكر كمالات و فضایل ائمه اطهار علیهم ‏السلام است و زائر با نهایت احترام و ادب در آستانشان اظهار ارادت، اخلاص، خضوع و خشوع می‏ كند، لیكن هیچ‏گونه غلوّ و اغراقی در آن وجود ندارد؛ زیرا:

اوّلا ً، آنچه كه در بیان بلند هادی امت علیه ‏السلام آمده، هدایت امت به بخشی از كمالات آن انوار پاك است وگرنه فضایل آن ذوات مقدس بیش از اینهاست. از این‏ جهت زائر در پایان این مثنوی بلند عشق به اظهار عجز رو می ‏آورد تا خود را از امواج اقیانوس ناپیدا كرانه فضایل و كمالات آنان برهاند و در یك جمله می‏گوید:

سروران من! شما بیش از آنچه من شماره كردم هستید، لیكن من بیش از این نمی ‏دانم و نمی‏ توانم. پایان زیارت من، پایان من است وگرنه شما را پایانی نیست: «موالىّ لا أُحصى ثنائكم و لا أبلغ من المدح كنهكم و من الوصف قدركم…».

متن این زیارت به گونه‏ ای است كه هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی می‏ داند. افزون بر آن كه خطوط كلی آن را با خطوط كلی معارف قرآن كریم كه مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ می ‏بیند و این، چیزی است كه ما را از بحث سندی آن بی ‏نیاز می‏ كند

امام صادق علیه‏ السلام بعد از برحذر داشتن كامل تمّار از غلوّ فرمود: شاید بتوانیم بگوییم: آنچه از علم ما كه به شما می‏ رسد چیزی جز الف غیرمعطوفه نیست.(۵) علامه مجلسی (ره) می ‏گوید: «غیرمعطوفه» یعنی نصف حرف؛ زیرا در خط كوفی حرف الف، این‏گونه نوشته می ‏شد كه نصف آن مستقیم و نصف آن معطوف بود و الف غیرمعطوفه، یعنی الفی كه فقط نصف مستقیم آن نوشته شده است.(۶) بنابراین، از بیست و هشت حرف زبان عربی، حتی به اندازه یك حرف آن نیز بیان نشده است.

سرّش آن است كه آن انسان‏های كامل و خلفای الهی، آینه تمام نمای جمال و جلال الهی و آیه ‏های بزرگ او هستند و خدا را نشانه ‏ای برتر از آنان نیست. امام علی علیه‏ السلام فرمود: «ما لله آیةٌ أكبر منّى» (۷) و در زیارت آن حضرت می‏گوییم: «السلام علیك یا آیة الله العظمی» (۸) و همان‏گونه كه اوصاف كمال الهی پایان‏ ناپذیر است، اوصاف كمال آینه‏ داران آن جمیل مطلق نیز پایان ندارد.

حضرت علی علیه ‏السلام می‏ فرماید: در فضل و برتری ما هرچه می‏ خواهید بگویید، لیكن بدانید كه نه تنها به حقیقت فضایلی كه خدا برای ما قرار داده است نمی‏ رسید، بلكه به اندكی از آن نیز نمی ‏رسید؛ زیرا ما آیات و دلایل خدا، حجّت، خلیفه و جانشین، امین، وجه، چشم و زبان او هستیم…؛ (۹)

ثانیاً، مرز غلوّ خارج كردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دایره عبودیت است وگرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلوّ نیست. حضرت علی علیه ‏السلام فرمود: ما را از مرز عبودیت خارج نكنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیكن بدانید كه حق ثناگویی ما را ادا نخواهید كرد. از غلوّ كردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری كه درباره عیسی علیه‏ السلام غلو كردند نباشید، كه من از غلوّكنندگان بی‏زارم.(۱۰)

ثالثاً، یكی از آداب زیارت این است كه زائران زیارت خود را با تكبیرات صدگانه شروع كنند، یعنی بعد از آن‏كه صدبار اعتراف به عظمت خدا كردند و او را از هر وصف و ثنایی برتر دانستند، به ثناگویی اهل بیت علیهم ‏السلام و شمارش كمالات آنان بپردازند.
تسبیح

مجلسی اول (ره) می‏ گوید: تكبیرهای صدگانه برای تفهیم این نكته است كه عظمت و كبریایی از آن خداست.(۱۱) محدث قمی (ره) نیز در ابتدای همین زیارت می ‏گوید: شاید وجه تكبیر، چنان‏كه مجلسی اول گفته، این باشد كه اكثر طباع مایلند به غلو، مبادا از عبارات امثال این زیارات به غلوّ افتند یا از بزرگی حق ‏سبحانه و تعالی غافل شوند یا غیر اینها.(۱۲)

هم‏چنین زائر بعد از شمارش مقداری از كمالات به توحید ناب باز می‏ گردد و شهادت به وحدانیت و یگانگی خدا می‏دهد، آن‏گونه كه خود خدا، ملائكه و اولوا العلم شهادت می ‏دهند:

«أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له كما شهدالله لنفسه و شهدت له ملائكته و أُولوا العلم من خلقه لا إله إلّا هو العزیز الحكیم».

آن‏گاه به عبودیت و رسالت سرسلسله این كمالات، یعنی رسول اكرم صلی الله علیه و آله شهادت می‏ دهد تا اقرار كند ماسوی الله حتی ائمه اطهار علیهم ‏السلام بر سر سفره كرامت آن بنده برگزیده خدا نشسته ‏اند و خود آن حضرت از بركت عبودیت به این كمالات رسیده است:

«و أشهد أنّ محمداً عبده المنتجب و رسوله المرتضی…».

سپس ذكر فضایل آن پیشوایان نور را ادامه می‏ دهد و در ضمن آن نیز همواره اقرار می ‏كند كه مرز میان واجب‏ تعالی و ممكنات را در هم نریخته و هرگز ائمه علیهم ‏السلام را به سر حدّ وجوب نرسانده است. مثلا ً می ‏گوید:

شما (اهل بیت عصمت) به سوی خدا می‏ خوانید و به او راهنمایی می ‏كنید…؛ «إلی الله تدعون و علیه تدلّون و به تۆمنون…».

مطیع فرمان الهی هستید، قیام به امر او می ‏كنید، عامل به اراده او هستید و…؛ «المطیعون لله القوّامون بأمره العاملون بإرادته…».
مرز غلوّ خارج كردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دایره عبودیت است وگرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلوّ نیست. حضرت علی علیه ‏السلام فرمود: ما را از مرز عبودیت خارج نكنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیكن بدانید كه حق ثناگویی ما را ادا نخواهید كرد

شما را خداوند از لغزش‏ها نگه داشت، از فتنه‏ ها ایمن گردانید، از آلودگی پاك نمود و پلیدی ‏ها را از شما دور گردانید و تطهیرتان كرد؛ «عصمكم الله من الزلل و آمنكم من الفتن و طهّركم من الدنس و أذهب عنكم الرجس و طهّركم تطهیراً».

سیل بنیان‌كن اساس شرك

بنابراین، هیچ‏گونه استقلالی برای ائمه علیهم ‏السلام در این زیارت مطرح نشده تا شبهه غلو پیش آید. در واقع این منشور بلند، هرچند كه در لباس شرح فضایل و كمالات انسان‏های كامل و خلفای برجسته الهی، یعنی اسره طاها و یاسین، ائمه اطهار علیهم ‏السلام بیان شده است، لیكن معارف عمیق توحیدی ولایی آن بسان سیلی بنیان كن اساس شرك و دوگانه‏ پرستی و بنیاد بیگانه ‏گرایی را بر می ‏كَنَد و با پیشروی به سوی دشت و دَمَن امت اسلام، تشنه ‏كامان حقیقت و معرفت ناب نبوی و ولوی را سیراب می‏ كند.

جان ما فدای خاك امام پاکی‌ها حضرت هادی علیه ‏السلام باد كه ما خاكیان را به شعاع فروزان سخن خویش با آسمان عظمت و جلال الهی آشنا ساخته و ما تشنگان زلال و لای آن گرامیان را به سرچشمه‌ های بهشتی كوثر خدا رهنمون گشته است.


۱) ج ۲، ص ۶۰۹، چاپ مكتبه الصدوق تهران. شیخ صدوق در آغاز كتاب من لا یحضره الفقیه می‌نویسد: من چیزهایی را در این كتاب ذكر می‌كنم كه به آن فتوی می‌دهم و آنها را حجت شرعی بین خود و خدای خود می‌دانم؛ ج ۱، ص ۳، چاپ تهران.

۲) ج ۲، ص ۲۷۷، چاپ منشورات اعلمی تهران.

۳) ج ۶، ص ۹۵، چاپ تهران.

۴) علامه مجلسی در مورد این زیارت فرموده است: زیارت جامعه از نظر سند صحیح ترین زیارات و از جهت متن و فصاحت و بلاغت، بهترین زیارات است. (بحار، ج ۱۰۲، ص ۱۴۴) و مجلسی اول – پدر علامه‌ مجلسی – می ‌فرماید: در مكاشفه‌ ای كه در حرم مطهر حضرت امیرمومنان علیه ‏السلام برایم رخ داد، خدمت امام عصر ارواحنا فداه مشرف شدم و با صدای بلند زیارت جامع را خواندم. پس از اتمام زیارت، آن حضرت فرمودند: «خوب زیارتی است». آنگاه مجلسی اول می ‌گوید: من در اكثر اوقات به این زیارت مداومت دارم و شكی نیست كه این زیارت از امام هادی علیه ‌السلام است و به تقریر صاحب الزمان علیه ‌السلام رسیده و متن آن كاملترین و بهترین زیارات است.(روضه المتقین، ج ۵، ص ۴۵۱) مرحوم حاجی نوری می ‌نویسد: «سید احمد رشتی در سفر حج خدمت امام عصر ارواحنا فداه شرفیاب شد و آن گرامی به خواندن نافله و زیارت عاشورا و زیارت جامعه سفارش نمود و فرمود: «شما چرا نافله نمی ‌خوانید نافله نافله نافله، شما چرا عاشورا نمی ‌خوانید، عاشورا، عاشورا، عاشورا، شما چرا جامعه نمی‌ خوانید جامعه جامعه جامعه». (نجم الثاقب، صص ۳۴۳-۳۴۲)

۵) بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۸۳: «…و عسی أن نقول: ما خرج إلیكم من علمنا إلّا ألفاً غیرمعطوفة».

۶) همان.

۷) همان، ج ۳۶، ص ۳.

۸) همان، ج ۹۷، ص ۳۷۳، زیارت امام علی علیه ‏السلام در هفده ربیع الاول.

۹) همان، ج ۲۶، ص ۶ : «لا تسمّونا أرباباً قولوا فى فضلنا ما شئتم فإنكم لن تبلغوا من فضلنا كنهَ ما جعله الله لنا و لا معشار العشر، لأنّا آیات الله و دلائله و حجج الله و خلفاۆه و أُمناۆه و وجه الله و عین الله و لسان الله» ؛ «معشارالعشر» به معنای یك صدم است، لیكن معنای كنایی از آن مراد است چنان‏كه در متن آمده است.

۱۰) همان، ج ۲۵، ص ۲۷۴ : «لا تتجاوزوا بنا العبودیة ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا و إیاكم و الغلوّ كغلوّ النّصاری فإنّى برى‏ءٌ من الغالین».

۱۱) روضة المتقین، ج ۵، ص ۴۵۳.

۱۲) مفاتیح‏الجنان، ص ۸۹۸، مقدمه زیارت جامعه كبیره.

منبع: تبیان

دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در دیار عالمان منتشر خواهد‌ شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌ شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌ شد