یا علی پیمانه ی صبرم شکست
غرق دریای غمم عمرم گذشت
تا به کی افسرده باشم در جهان
سر به چاه و دل گریزان از زمان
یا علی دستم بگیر آشفته ام
خیبری دیگر گشا ، دیوانه ام
بی تو شب ها چشم ما بارانی است
دل غمین و چهره ها روحانی است
خواب ما با تو چراغان می شود
کودک دل با تو شادان می شود
درب دل را می زنی در نیمه شب
ذهن خواب آلوده ام در شور و تب
هم ندانم این تو هستی یا که وهم
غرق رویای توام ، آشفته ام
تو که دلهامان ز دنیا می بری
حیدری و شیر غم ها می دَری
ذولفقارت چون دل ظلمت شکست
نورحق زنجیر کفر از هم گسست
یا علی من طفل شیرخوار توامَ
مانده در راه و گرفتار توام
مادر غفلت مرا تا شیر داد
تا ابد بر دست من شمشیر داد
چون که کوفه در کنار قلب ماست
بی وفایی کعبه و هم ربّ ماست
ما یتیم لحظه های ناب تو
ما اسیر گریه ها در خواب تو
این شب قدری که نامش می برند
راهیان حق به دوشش می برند
از پی نام تو هست قدرش عظیم
جام عشق است و ملائک را سهیم
فزت و ربّ گویان دل خاموش تو
رفت تا عرش خدا بر دوش تو
کودک دل بی قراری می کند
با یتیمان تو زاری می کند
یا علی چشمم گشا بر روی خود
یا ببر دل را به شهر و کوی خود
سراینده : زهره ملکی