logo

امروز دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳

Monday, 6 January , 2025

دکتر محمد سلیمانی، استاد تمام دانشگاه علم و صنعت ایران ، وزیر اسبق ارتباطات و فنآوری اطلاعات و نماینده سابق مجلس

ناکامی و عدم موفقیت دولت در برجام و پسا برجام کاسه کوزه را بر سر سه وزیر شکاند/ ترمیم کابینه در آستانه انتخابات به منظور ایجاد فضای دو قطبی کاذب اجتماعی

آیا نظرسنجی ها و مطالبات مردم از کدام حوزه ها است؟ آیا ورزش است یا کنسرت یا اقتصاد یا معیشت یا خام فروشی یا بیکاری یا اشتغال یا مسکن یا عمران و آبادی یا کشاورزی یا دفاع از حرمین یا رشد علمی و صنعتی یا حاشیه رفتن ها؟ بر اساس چنین اولویت ها آیا مردم خواهان اولویت ترمیم در این بخش ها بودند و هستند یا در سایر بخش ها؟
گروه سیاسی- رجانیوز: دکتر محمد سلیمانی

تاریخ انتشار: ۰۸:۵۹ - پنجشنبه ۱۳۹۵/۰۸/۶
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
ناکامی و عدم موفقیت دولت در برجام و پسا برجام کاسه کوزه را بر سر سه وزیر شکاند/ ترمیم کابینه در آستانه انتخابات به منظور ایجاد فضای دو قطبی کاذب اجتماعی
به گزارش عالمان به نقل از رجانیوزدکتر محمد سلیمانی، استاد تمام دانشگاه علم و صنعت ایران ، وزیر اسبق ارتباطات و فنآوری اطلاعات و نماینده سابق مجلس دریادداشتی به بررسی کنش سیاسی دولتمردان در روزهای اخیر پرداخته و نهایت نتیجه عملکرد امروز دولتی ها را تلاش برای ایجاد دوقطبی کاذب به منظور بهره‌برداری از انتخابات آینده میداند. وی در پایان نیز تنها راه برون رفت از مشکلات کشور را نه در نگاه به دستان غرب بلکه به تکیه به توان داخلی  برمیشمارد و می نویسد:  اکنون که ناکامی و عدم موفقیت دولت در برجام مشخص و روشن شده است، بهتر است دولت به توان داخلی رو بیاورد و تکیه واقعی به مردم کند و مردم را فقط برای رای نخواهد و دولتمردانی را سرکار بیاورد که درد مردم داشته باشند و درد مردم را بفهمند و از جنس مردم باشند.
به گزارش رجانیوز، متن کامل یادداشت دکتر سلیمانی در ادامه آمده است:
هنوز چند ماهی از شروع دولت یازدهم نگذشته بود که نشانه های روشنی از ناتوانی های دولتمران ظاهر شد. در آن زمان مقاله ای نوشتم مبنی بر ” ما نمی توانیم” دولت یازدهم، هرچه زمان بیشتر پیش رفت، عبارات و جملات مشابه دولتمران یازدهم در حوزه ” ما نمی توانیم” بیشتر و بیشتر شد. کار به جایی رسید که دولت فقط به برجام چسبید و بقیه امور را رها کرد. صراحتاً اعلام نمودند حتی مشکل آب هم با برجام حل می شود. عملاً اکثریت قریب به اتفاق وزرا دست روی دست گذاشتند و پا روی پا انداختند و منتظر نتیجه برجام ماندند. با کلمات و عبارات  توهین آمیز بر هر منتقد دلسوزی نواختند و تاختند. کار به جایی رسید که برجام اصل شد و سایر مسائل مملکت فرع و تلاش کردند دو قطبی برجامی و غیر برجامی ایجاد کنند و تا اندازه ای همه موفق شدند. همه امور مملکت به بعد از برجام حواله داده شد. تدبیر دولت این تلقی شد که برای بعد از برجام امید آفرینی کنند. برجام به امضا رسید و آن را آفتاب تابان ملت ایران نام نهادند. دولتمردان کار نکرده و منتظر بهشت برین بعد از برجام شدند. پسا برجام ورد زبان دولتمران شد و بیشترین کاربرد را در مصاحبه های آنها داشت. “فضاهای قلابی و ساختگی” با “آمد و رفت هیات های سنگین و طویل خارجی” ایجاد شد. خارجی ها و خصوصاً اروپایی ها از فرصت نهایت استفاده را کردند و آمدند و خوردند و عوامل اطلاعاتی خود را از سفره پهن شده چاق و چله کردند و رفتند و پشت سرشان را نگاه هم نکردند. هر هیاتی آمد، در بهترین هتل ها، بهترین پذیرایی را از طرف دولت ایران به صورت مفت و مجانی تجربه کرد. از طرف دیگر هیات های ایرانی با هزینه ملت ایران به اروپا رفتند و در بهترین هتلها با جیب ملت ایران بهترین پذیرایی را از خود کردند. فضای جامعه و رسانه ها پر از خبرهای فریب دهنده و جعلی شد. خبرهایی نظیر امضای قرارداد خرید 118 هواپیمای ایرباس که بعداً معلوم شد دروغ بوده است، ولی مدتی هم رسانه ها و هم مردم را سرکار گذاشت و بحث حیدر- نعمتی راه افتاد، عده ای موافق خرید و عده ای مخالف خرید قلم زدند. غافل از آنکه این فریبی بیش نبود. مدتی دم از ورود غول های نفتی و سرازیرشدن سرمایه های خارجی به داخل ایران زده شد و بعد چیزی از درون آنها بیرون نیامد. انواع و اقسام شوها و نمایش های تصویری با امضاهای الکی به صحنه آمد. خلاصه، با ایجاد این فضاهای تقلبی موفق شدند از ورود عده قابل توجهی از انقلابی های مخلص و فداکار و سالم به مجلس ممانعت به عمل آورند.
بیش از یک سال از امضای برجام گذشت. از آن طرف آمریکا تهدیدات را دو چندان کرد و تحریم های جدید علیه ملت ایران وضع کرد، و پول های ایران را با قلدری و ظالمانه دزدی و تصاحب کرد. اما دولتمردانِ لبخند بر لب با خارجی ها، کم کم مجبور به اعتراف شدند و یکی پس از دیگری از عدم اجرای برجام حرف زدند. اوایل محتاطانه بود و بعداً صراحت بیشتر شد. هر دولتمردی که به نیویورک رفت، واقعیت نارضایتی از برجام را آنجا با صراحت بیان کرد، دولت ماند و برجام قفل شده و کارهای نکرده، و دستهای خالی پیش ملت. لذا وقت ترمیم کابینه رسیده است تا در آستانه انتخابات مجدداً فضای تقلبی ایجاد گردد. اجازه می خواهم چند نکته در این ارتباط بگویم:
1- اصلاح طلبان درمانده از دست دولت، استیضاح وزیر آموزش و پرورش را دادند و پیگیری کردند. انگار که در پشت صحنه یک نفر هست که در یک طرف استیضاح را پیش می برد و می کشد و از طرف دیگر دولت را وادار به تعویض وزیر می کند. کار به جایی می رسد که فساد صندوق فرهنگیان علنی می شود. دولت نگران از طرح و علنی شدن عمق و گستره فساد در صحن علنی مجلس در روز استیضاح می شود، لذا تصمیم به درخواست استعفای وزیر می کند. رای بیش از یک و نیم معلم خدمتگذار برای دولت مهم است. اگر این استیضاح انجام شود، دیگر آبروئی نمی ماند. پس باید به هر قیمتی شده استعفا گرفت. وزیر هم که خود را قربانی دست پشت پرده می بیند، از استعفا فرار می کند و علنی اعلام می کند. نهایتاً او را بر کنار می کنند و او هم مجبور به ارسال نامه می شود. ظاهراً غائله تمام می شود. نصب سرپرست جدید وزارت ذهن را به سمتی می برد که دولت می خواهد معلمان را مدیریت کند و فضای فساد درون صندوق را ماله کشی کند. خصوصاً که گفته می شود سرپرست جدید عضو هیات مدیره صندوق بوده است. اگرچه که کارنامه وزیر آموزش و پرورش در دولت یازدهم سراسر منفی است. طوریکه برای یافتن یک نقطه مثبت باید ذره بینی با بزرگنمایی هزار برابر بکار برد تا شاید پیدا شود و شاید پیدا نشود.
2- دولت که همه چیز را بر سر برجام باخته است و دیگر هیچ کس نمی تواند با برجام سر مردم را شیره بمالد و با برجام نمی تواند فضای تقلبی و کاذب ایجاد نماید. بعد از سالگرد برجام به سراغ التهابی کردن فضای جامعه با بحث کنسرت ها می رود. یک راست سراغ شهر مقدس مشهد می رود که حتی شاه های پهلوی هم اجباراً برای آن احترام ظاهری قائل بودند و هیچگاه جرأت جسارت نداشتند. انتخاب شهر مقدس مشهد که قرنهاست به نام مشهد مقدس نامیده می شود و همه می گفتند “اغنیا مکه روند و فقرا به سوی تو آیند”، انتخابی فکر شده و حساب شده بود. حساسیت مردم به تقدس این شهر، توجه ویژه علما و مراجع به این شهر که هر کسی حداقل یکبار را در سال در جوار ضامن آهو حضرت امام رضا (ع) سکنی می گزیند و بهره مند می شود، بر کسی پوشیده نیست. شهر استجابت دعا، شهر عشق ملت ایران، شهر کعبه دلها ، شهر معنوی، شهر تنها امام معصوم (ع) مدفون در ایران، شهری است مقدس از دیرباز. نتیجه از اول معلوم است که اجرای کنسرت با حواشی هائی که دارد و دشمنانی که از چنین بسترهائی برای قداست زائی استفاده تام می کنند، امکان پذیر نیست و خسارت آور است. ولی انتخاب می شود. باز به نظر می رسد پشت پرده با یک دست، طراحی اجرای کنسرت می شود و با دست دیگر هماهنگ با آن جو سازی و فضاسازی می نماید. دولت بازمانده از استفاده از ثمرات خیالی پسا برجام و مأیوس از چنین استفاده ای، راه کار را در این می بیند که از طریق این پدیده فضای کاذب و تقلبی مورد نظر برای اثر گذاری بر رأی مردم در انتخابات را بوجود آورد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این موقعیت استعفا می دهد و دلیلش هم روشن و شفاف به مردم گفته نمی شود تا مردم را فریب دهند که بدلیل عدم اجرای کنسرت در مشهد بوده است و یا دلیلش را کاذبانه و مبهم موافقت وزیر با عدم اجرای کنسرت در مشهد بیاورند. در حالیکه باید واقعیت گفته شود و از ایجاد ابهام جلوگیری شود. به موازات کنسرت مفتضحی در شهر مقدس قم بدون اجازه برگزار می شود و با افتضاح به بار آمده همه مراجع و علما به صدا در می آیند. شهر مقدسی که پایتخت معنوی اسلام نام دارد. شهر مقدسی که شاه ملعون از ایجاد سینما در آن درمانده شده بود.
تلاش می شود فضای جامعه دو قطبی گردد و فضای کاذب مورد نظر ایجاد گردد، تا ذهن ها از عدم موفقیت برجام به سمت کنسرت برود. ولی غافل از اینکه اینرسی و انرژی نهفته در درون برجام اجازه چنین کاری را نمی دهد. ظاهراً چنین جلوه داده می شود که وزیر به دلیل عدم توانایی در برگزاری کنسرت ها در شهر های مقدس عوض می شود. در حالیکه اگر قرار باشد ناتوانی های وزیر محترم لیست شود، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. کدام هنرمند، کدام شاعر، کدام نقاش، کدام صورتگر، کدام نویسنده، و کدام های دیگر منصف و خدمتگزار از عملکرد وزیر راضی بود؟ آیا کارنامه ایشان خالی از خدمت برجسته نیست؟ پس چرا همه هم و غم بر استفاده سیاسی و  سیاسی کاری در این امر قرار گرفته است؟ آیا بهتر نیست دولت با مردم صادق باشد. آیا نباید دانست که در افتادن با مقدسات مساوی است با ور افتادن؟ آیا انتصاب سرپرستی که قبلاً به عنوان وزیر به مجلس معرفی شده و رای نیاورده، دهن کجی به مجلس نیست؟ آیا تجربه های قبلی که وزیری که یک دور از مجلس رای نگرفت و سالهای بعد در دولتی دیگر معرفی شد و رأی آورد و سرنوشتش به استیضاح و برکناری کشید نباید مد نظر باشد؟ آیا قرار است کسی بر وزارت مسلط شود که همیشه در موضع استیضاح است؟ تا امکان ایجاد فضای دروغین و کاذب اجتماعی بالقوه فراهم باشد؟
3- همه قبول دارند که کارنامه دولت در حوزه ورزش و جوانان قابل قبول نیست. ولی آیا با تغییر وزیر می توان جوانان و ورزشکاران را پای عَلَم دولت آورد؟ اگر جواب آری است باید توجه داشت که سرپرستی که یکبار به مجلس معرفی شده است و رأی اعتماد نیاورده است، فقط به عنوان ایجاد فضای کاذب قابل طرح است. آیا نباید به مباحث و دلایل مخالفت با این سرپرست به آرشیو مجلس رجوع کرد؟ آن هم مجلسی که به اکثر وزرا رأی بالای دویست داده است! آیا اگر مشخص شود که فردی نوچه و مطیع و عامل دختر یکی از مسئولان است که خود مشهور به آشوب گر است و الان هر از گاهی با جملات و اعمال خود فقط هزینه می تراشد، آن وقت باید به چنین فردی میدان داده شود؟
4- اگر قرار به ترمیم دولت باشد، آیا وزرای بسیار ضعیف تر و ناتوان تر از این سه وزیر وجود ندارد؟ آیا اگر وزیری میلیارد ها سرمایه داشته باشد و عضو هیات مدیره شرکتهای خصوصی فراوانی باشد، وقت برای وزارت می گذارد؟ اداره آن سرمایه کلان نجومی نیازمند دهها مثل خود اوست.
5- آیا نظرسنجی ها و مطالبات مردم از کدام حوزه ها است؟ آیا ورزش است یا کنسرت یا اقتصاد یا معیشت یا خام فروشی یا بیکاری یا اشتغال یا مسکن یا عمران و آبادی یا کشاورزی یا دفاع از حرمین یا رشد علمی و صنعتی یا حاشیه رفتن ها؟ بر اساس چنین اولویت ها آیا مردم خواهان اولویت ترمیم در این بخش ها بودند و هستند یا در سایر بخش ها؟
لذا به نظر می رسد اکنون که ناکامی و عدم موفقیت دولت در برجام مشخص و روشن شده است، بهتر است دولت به توان داخلی رو بیاورد و تکیه واقعی به مردم کند و مردم را فقط برای رای نخواهد و دولتمردانی را سرکار بیاورد که درد مردم داشته باشند و درد مردم را بفهمند و از جنس مردم باشند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در دیار عالمان منتشر خواهد‌ شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌ شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌ شد