به گزارش صاحب نیوز، تنها دلیلشان برای انتخاب شهدای مدافع حرم غربت و مظلومیت این شهدا در بین مردم زمان خودشان بود…
زهرا و مجتبی زوج جوان دهه هفتادی از محسن آباد برخوار که تصمیم گرفته بودند خطبه ی عقدشان برسر مزار شهید مدافع جاری شود. مادر زهرا خواهر شهید بود، گویا تمام زندگیشان بر محور شهدا شکل گرفته بود؛ چراکه معتقد بودند برای شروع زندگیشان به نور شهدا احتیاج دارند و بر خلاف بسیاری از عقاید کهنه ای که این مکان را قبرستان خطاب می کردند! این خانواده این مکان را مقدس می نامیدند.
ساده و زیبا سفره عقد را پهن کردند، عروس و داماد بدون هیچ انتظاری از یکدیگر کنار هم بر سر مزار شهید مدافع حرم عبدالحسین یوسفیان نشستند و کلامی از وحی را زمزمه کردند.
در دلشان به شهدا چه می گفتند؟! زمزمه های لبشان و حرف دلشان در هم آمیخته بود، وجودشان آسمانی شده بود و متنظر عاقد…
در بزرگترین عید شیعیان؛ عید غدیر خم، وجود شهدا مخصوصا عبدالحسین یوسفیان به وضوح حس می شد، بی گمان حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه (س) در کنارشان نظاره گر بودند، عاقد که حجت الاسلام و المسلمین محمودآبادی امام جمعه شهر دولت آباد بود، آمد و خطبه را جاری کرد و عروس محفل بعد از سلام و صلوات برای سلامتی و به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان و فاتحه ای برای شادی شهدا؛ گفت بله…..
اعتقادات آنقدر قوی بود که برای خواندن خطبه مادر عروس از مادر شهید یوسفیان خواهش کرد که یک طرف از سفره ای که روی سر عروس و داماد بود را به نیت تبرک بگیرد، سفره ای که بر سر آن فقط کاسه ای اب و کاسه ای عسل بود و عشق و صداقت و سادگی…