به گزارش گلپانا به نقل از شهرضانیوز: اینکه ما سال های سال است فقط از مشکلات رد شده ایم و درست و درمان کاری را به سرانجام و سامان نرسانده ایم. اینکه جنگ تحمیلی خرابی هایی داشت و بعد از آن دست گذاشتیم روی توسعه و ساخت و ساز و فاصله طبقاتی و تجمل گرایی اما یادمان رفت اصل جنگ دفاع از غیرت و عزت و آئین بود و احیای دیگر باره انقلاب. آرمانی که باید پررنگتر باقی می ماند اما در پس همان تجملات و قدرت طلبی برخی خواص و دنباله روی عوام گرد کهنگی گرفت و کمرنگ شد.
اینکه آنقدر خودرو و ماشین کوچک و بزرگ، بی حساب و کتاب ساختیم که امروز مجبور شویم فقط در همین شهر اصفهان همه جا را کنده کاری کنیم و پل و زیر گذر و روگذر بزنیم اما دست آخر از سه راه ملک شهر، کاوه، چمران یا از طرف تختی و شهدا که به میدان ۲۵ آبان می رسیم با چنان گره کور ترافیکی مواجه می شویم که بوق و کلافگی و اتلاف وقت می شود کلیدواژه تکراری و تحمل می شود آنچه همیشه بر ما تحمیل شده است.
تعدد ساخت و ساز دانشگاه و گرفتن دانشجو به هر طریق ممکن هم که دیگر مسئله ای است که مصداق همان رد شدن از مسئله و مشکلی است که طبلک زدن از دور و شنیدن صدایش از نزدیک خوش است؛ چه اینکه زمانی بدون کار کارشناسی و تفکر برای آینده فقط فکر توسعه بوده اند اما کمّی، ولی امروز که کار از کار گذشته و بیکار و بیکاری مثل مور و ملخ زیاد گشته به فکر کیفی کردن افتاده اند که دیگر گذشته و تا بخواهند این را حل کنند معضل مهاجرت و افزایش بیکاری فارغ التحصیلان و بالارفتن آمار طلاق و اعتیاد و فرار مغزها می آید وسط که هر کدام به دیگری مستقیم یا غیر مستقیم مرتبط است.
معماری را بگو! فقط فکر جیب و سودشان هستند و کاری به آسایش و آرامش روح و روان بشر ندارند. به قول استاد اتاقک های زنبور می سازند و بدبخت آدمیانی که مجبورند در این اتاقک های تنگ و بی روح زندگی کنند. باز به نقل از محمد حسین ریاحی استاد تاریخ و تمدن دانشگاه اصفهان و رییس سابق دانشگاه فرهنگ و هنر این چه معماری با چه هویت نداشته ای است که آشپزخانه اش کنار اتاق خواب و توالت آن هم درست وسط حال تعبیه و تعریف می شود و تازه انتظار از مردم داشتن نشاط و شادابی و زندگی به سبک ایرانی و اسلامی در این چنین فضاهایی است.
تازه باز جای شکرش باقی است با وجود تعدد مساجد و بقاع متبرکه و اماکن مذهبی و تاریخی و بازارهای کهن در اصفهان دست کم این هویت اسلامی و ایرانی شکل و اصالت این وادی را تا حدود زیادی حفظ کرده اما آسمان خراش ها را چاره نکرده که همه جا فراگیرند و با همه چیز زندگی و کار ما از جمله پرخاشگری، روابط اجتماعی و حتی افزایش آمار طلاق و خستگی و آفتاب ندیدگی فرزندانمان و سرخم کردنشان روی تبلت و گوشی های پهن پیکر ارتباط دارند. تازه پدر و مادر بدبختی که گمان می برند بچه ساکت و خوبی دارند که سرش پایین است و نق نمی زند و شیطنت ها و بازیگوشی های لازمه این دوران را هم نمی کند و تازه تر اینکه اگر مادر و پدر خودشان در لاین و واتس آپ و وایبر درگیر تبادل اطلاعات با دیگری نباشند.
این فصل جای شکرش باقی است هوا روبه بهبودی گذاشته و شلوغی و ترافیک پنج شنبه های مردم اصفهان به سمت جنوب و غرب استان را شاهدیم که از دست سروصدا و گرما و ازدحام شهر به سمت آب و سبزی و کوه می گریزند تا روح و روانی تازه از طبیعت سمیرم و فریدن و چادگان و فریدونشهر برگیرند اما اندکی بعد باز باید برگردند و در اندرونی همان اتاقک های بی هویت پناه بگیرند. از تغییر سیستم های آموزشی نظام تعلیم و تربیت و تغییر مدیران در دولت ها و تعبیر سلیقگی انجام کارها تا نوشدارو بعد از مرگ سهراب اختلاس ها ودامن زدن به بداخلاقی ها و رشد قارچ گونه بانک ها هم نه تدبیر کامل گشت و نه تغییر حاصل شد. بگذریم که اصل و اساس، مدیریت درست کارها و برنامه هاست.
اینها و صدها مشکل و معضل دیگری که فقط رد شده اند اما حل نشده اند.