به گزارش گلپانا به نقل از تابناک: روزنامه «هافینگتون پست» در مطلبی به موضوع ادامه حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه پرداخته و مینویسد، هرچند برای این امر، توجیهاتی همچون مبارزه با تروریسم مطرح میشود، نقش گروههای فشار عرب و اسرائیلی و همچنین مقاطعهکاران صنایع نظامی آمریکا، دلیل اصلی ادامه حضور آمریکا در منطقه است.
این روزنامه اشاره میکند که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در تلاش خود برای دستیابی به توافق هستهای با ایران، هفته گذشته در کمپ دیوید با سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دیدار نمود. وی در این نشست، بار دیگر بر تعهد سفت و سخت آمریکا به امنیت این کشورها تأکید کرده و وعده کمک تسلیحاتی و همکاریهای نظامی بیشتر با این کشورها را داد. از سوی دیگر، به نظر میرسد تعهدات آمریکا به رژیم اسرائیل نیز بیش از پیش در حال افزایش است.
بنابراین، به اعتقاد «هافینگتون پست»، واشنگتن گام دیگری به سوی تراژدی مداخله خود در منطقه خاورمیانه برداشته است؛ مداخلهای که هم بیهوده و هم مضر است.
یکی از بارزترین مثالها در این زمینه، موضوع عراق است. آمریکا با دشمن خود یعنی ایران برای مقابله با داعش متحد شده تا با آشوبی مبارزه کند که به دلیل تصمیمات نادرست گذشته خودش در عراق به وجود آمده است. در همین حال، آمریکا در حالی با عربستان سعودی روابط نزدیک دارد که سعودیها خود حامی القاعده هستند و این القاعده بود که حملات ۱۱ سپتامبر را در آمریکا ترتیب داد.
از سال ۱۹۸۰ تاکنون، آمریکا دستکم به ۱۴ کشور مسلمان حمله یا آنها اشغال کرده است. با وجود این، پس از کشته شدن هزاران آمریکایی و صرف چندین تریلیون دلار، منطقه هنوز مرکز خشونت و ناآرامی است. همچنین واشنگتن همچنان و مستمر بر مداخله خود در منطقه تأکید میکند.
هرچند دموکراتها و جمهوری خواهان از نظر تاکتیکی با یکدیگر اختلاف نظر دارند، هیچ یک خواستار پاسخ به این پرسش نیستند که آیا اصولاً نیازی به حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه هست یا خیر. افکار عمومی میپرسند چرا باید آمریکا در خاورمیانه باشد، و رئیس جمهور میگوید: زیرا جنگ در راستای «منافع ملی» آمریکاست.
وقتی برای دستیابی به پاسخ بیش از پیش اصرار میشود، مقامات دولتی چهار استدلال را در توجیه حضور آمریکا در منطقه مطرح میکنند که عبارت است مبارزه با تروریسم، مهار ایران، تأمین امنیت نفت و دفاع از رژیم اسرائیل؛ اما از دید یک شهروند آمریکایی، هیچ یک این استدلالها، واقعاً توجیهگر حضور آمریکا در منطقه نیست.
در بحث تروریسم، این ادعا از سوی دولت مطرح میشود که هدف از حضور در منطقه، جلوگیری از وقوع یک ۱۱ سپتامبر دیگر است. اکنون این موضوع آشکار شده که مداخلات آمریکا نه تنها نقش سازندهای نداشته، بلکه در عمل سبب دامن زدن به احساسات ضد آمریکایی در میان مردم منطقه نیز شده است. در واقع، یک منطق دایرهوار بر این موضوع حاکم شده: ما باید در خاورمیانه بمانیم تا با تروریستهایی مقابله کنیم که دلیل نفرتشان از آمریکا، ادامه حضور آمریکا در خاورمیانه است!
در مورد ایران نیز باید گفت این کشور تهدیدی علیه امنیت آمریکا نیست و در آینده نیز به چنین تهدیدی تبدیل نخواهد شد. خصومت این کشور با آمریکا، محصول بیش از ۵۰ سال فعالیتهای مداخله جویانه واشنگتن در سیاست این کشور است که از سال ۱۹۵۳ و با کودتایی که به برانداختن دولت منتخب ملی در این کشور منجر شد، آغاز شده است.
در بحث نفت نیز باید اشاره کرد که نفت صرفاً یک کالاست. زمانی که نفت از دل زمین استخراج میشود، در بازارهای جهانی به فروش میرسد. کشورهای تولید کننده به خریدار نیاز دارند. خریداران آمریکایی نفت را به قیمت جهانی میخرند و این کالا به همان اندازه برایشان در دسترس است که دیگر خریداران. در واقع، به دلیل حضور نظامی آمریکا در منطقه، هیچ تخفیفی عاید خریداران آمریکایی نمیشود. از سوی دیگر، اکنون آمریکا تنها ۱۰ درصد نفت خود را از منطقه خلیج فارس تأمین میکند و این استدلال که حضور نظامی به دلیل تأمین امنیت صدور نفت است، پایه و اساسی ندارد.
نهایتاً درباره رژیم اسرائیل نیز باید اشاره کرد که نه آمریکا برای امنیت خود به این رژیم نیاز دارد و نه اسرائیل برای امنیت خود نیازمند آمریکاست. مسأله امنیتی رژیم اسرائیل، از درون خود این رژیم و قلمروی است که تحت سلطه دارد و این مسأله عبارت است از سرزمینهایی که در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ از سوی اسرائیلیها اشغال شده و فلسطینیهایی که از خانههای خود بیرون رانده شدهاند.
بنابراین، توجیه دفاع از منافع ملی در بحث حضور آمریکا در خاورمیانه کارآیی ندارد. دلیل واقعی را باید در نقش آفرینی گروههای فشاری همچون مقاطعهکاران نظامی، کشورهای نفتی منطقه، لابی اسرائیل و رسانههایی دانست که جنگ افروزی را ترویج میکنند. با وجود این، هیچ یک از دو حزب اصلی آمریکا تمایلی به شکافتن این موضوع و پذیرفتن دلیل واقعی حضور در منطقه ندارد.