به گزارش گلپانا : آیت الله هاشمی رفسنجانی گفته که رأی دادگاه درباره ی فرزندش «مهدی هاشمی» را می پذیرد. پیش از این و هنگام صدور قرار بازداشت برای مهدی هاشمی در اوایل مهرماه ۹۱ نیز، او در نقلی که محسن هاشمی بیان کرد، گفته بود: «بچههای من مثل بچههای بقیه افراد هستند و فرقی بین بچه های من با بچه مردم نیست. نظر ایشان این است که نباید تبعیضی صورت بگیرد و باید بدون تبعیض با فرزندان ایشان برخورد شود.»
او چند روز پیش، در گفت و گو با روزنامه ی شرق در مورد حکم پرونده ی مهدی هاشمی می گوید: «اگر قاضی به حکم برسد، هیچ حرفی ندارم، چون قانون است…» او همچنین گفته که «من نمیخواهم دخالت کنم. من از اول به رهبری و رئیس قوهقضاییه و همه گفتهام. در کار قوه قضائیه دخالت نمی کنم.»
این قول ها می تواند امیدوارکننده باشد و از رئیس مجمع تشخیص این سال های جمهوری اسلامی، تصویر آن سال های دور هاشمی رفسنجانی را مقابل چشم بیاورد که یک تنه مقابل همه ی شبهات ضدانقلاب و اذناب داخلی شان می ایستاد و از حقانیت نظامی که بحق او یکی از مهره های اصلی اش بود، دفاع می کرد. اما عمر این امیدواری چندان طولانی نخواهد بود؛ کافی ست ادامه ی عبارات او را در همین مصاحبه بخوانیم: «ما هم نمیخواهیم در کار قوه قضاییه دخالت کنیم. حرف من با همه اینها این است که از بالا دستور ندهید و اگر از بالا دستور دادید، خلاف موازین قضایی و شرع است… اگر قاضی به حکم برسد، هیچ حرفی ندارم، چون قانون است و اگر قاضی نرسد و دستور بدهند، طبعاً هرکس هم باشد، اعتراض میکند.»
بسیار تعجب برانگیز است؛ او فراتر از پذیرفتن یا نپذیرفتن حکم قاضی، اصل دادگاه و استقلال قاضی و حتی استقلال کل دستگاه قضایی را زیر سوال می برد و محکومیت احتمالی فرزندش را نه نتیجه ی طی پروسه ای قانونی، بلکه به دستور از «بالا» می داند! مهدی هاشمی و وکلای او طبق قانون حق اعتراض به حکم دادگاه را دارند؛ اما آیا پدر متهم حق دارد در عین حالی که از عدم دخالتش در پرونده می گوید، کل دستگاه قضایی را بخاطر فرزندش زیر سوال برد؟ و اگر چنین کرد، آیا دیگر جایی برای ادعاهای «عدم دخالت» و «پذیرش حکم» باقی می ماند؟!
نکته آن است که هاشمی رفسنجانی تا همین جا هم دادگاه و پرونده را نپذیرفته و القای بی گناهی فرزندش را سطر به سطر در همین سخنانش پیش می برد و آیا کسی که تاکنون این روند را نپذیرفته و از اصل فرزندش را مبری از همه ی اتهامات می داند، فردایی که حکم صادر و اعلام شد، آن را خواهد پذیرفت؟!
او فرزندش را بی گناه و دادگاه را بدون هیچ دلیلی می داند: «چون دادگاه علنی نیست، نمیتوانم حرفهای آنجا را بزنم. ولی ماحصلی که به من اطلاع داده شده، این است که اینها بدون هیچ دلیلی تعداد زیادی اتهام درست کرده بودند. مثلاً همین قضیه استاتاویل قبلا سهبار مطرح شده بود و هر سهبار گفتند که هیچ ردی از مهدی هاشمی در آن نیست و هیچ اسمی از مهدی هاشمی در قراردادی که عباس یزدانپناه بست، دیده نمیشود… وزارت اطلاعات آنزمان در گزارشی مهدی را مبرا اعلام کرد. ولی این را هم در پرونده گذاشته بودند. بقیه هم عین همینها بود. یعنی هیچ چیز نداشتند. تا به حال دادگاه دلیلی برای جرم مهدی پیدا نکرده است. البته هنوز حکم نداده است.»
او حتی شجاعت قاضی را در صدور حکم تبرئه می داند: «یک گروه با اهداف تخریبی هرچه دلشان میخواهد، میگویند… این فشارها روی قاضی خیلی اثر میگذارد. با این وضع قاضی باید خیلی شجاع باشد که در این فضا رأی بدهد.»
از کنار هم گذاشتن سخنان هاشمی رفسنجانی تنها این نتیجه بدست می آید که «مهدی بی گناه است و اگر محکوم شود، یعنی حکم از “بالا” رسیده است!» چیزی مثل اینکه «حتماً ما در انتخابات پیروز هستیم؛ و اگر پیروز نشدیم، یعنی تقلب شده است!»
القای بی گناهی متهم در آستانه صدور و اعلام حکم، در کنار ایجاد شبهه ی «از بالا دستور رسیدن» یعنی که آنها قصد ندارند حکم قاضی را بپذیرند و حداقل آنکه پی فضاسازی هستند و مبارزه با فساد فقط وقتی رقیب سیاسی آنان متهم باشد، خوب است! هاشمی رفسنجانی تلویحاً به قاضی این پیام را می دهد که صدور حکم محکومیت پسر من یعنی که به تو از «بالا» دستور داده اند و تو ترسیدی و … و صدور حکم تبرئه نشانه ی شجاعت توست! با این همه، آیا ادعای پذیرش حکم و فرزند من مثل فرزند دیگران و… محلی از اعراب خواهد داشت؟