به گزارش گلپانا به نقل از خبر آنلاین ، سلفیه و سلفیون در سوریه از گفتمان اصلاح عملا به گفتمان جهاد روی آورده اند. امروزه دیگر از جنبش اصلاح طلبانه سوریه که روزگاری در قرن نوزدهم به شهرهای حلب و دمشق محدود می شد خبری نیست و سلفیه جهادی در بحبوبه بحران اخیر به طور قارچ گونه سراسر سوریه را در برگرفته و دیگر از روایتی سوری خارج و پوششی جهادی به خود گرفته است. سلفیه جهادی امروزه در سوریه کاملا روایتی خارجی است و با بافت فرهنگی و سیاسی این کشور بیگانه است. جبهه النصره بعنوان نسل سوم سلفی های سوریه خود را به شبکه جهانی القاعده متصل و در حال نبرد با نهاد دولت در سوریه است.
از پایان قرن نوزدهم ایدوئولوژی سلفیهای سوریه متحول شده است. غالبا جنبش سلفی در سوریه، جنبشی اصلاحطلبانه و متاثر از اندیشههای محمد عبده در مصر بوده است. رهبران فکری سلفی شامی عبارت بودهاند از: شیخ عبدالرحمن الکواکبی(1849-1902) شیخ جمال الدین القصیبی(1914-1966) و شیخ محمد رشید رضا(1865-1935) . دغدغه اصلی این علماء سیاست بود. نخستین سازمان پرنفوذ سلفی در سوریه در سال 1924 بنام الجماعه القری توسط شیخ عبدالغنی الدکار تاسیس شد. جامعه تمدن اسلامی دیگر نهاد سلفی سوری بود که در سال 1930 توسط شخصی بنام احمد مظاهر العضمی ایجاد شد. تا 1963 و وقوع کودتای نظامی حزب بعث، سلفیهای سوریه به عنوان سلفی اصلاحطلب همچنان هویت خود را حفظ کردند. گفتمان سکولار بعثیها در سوریه کم کم سلفی اصلاحگرایانه شامی را به سمت سلفی جهادی سوق داد.
نخستین بذرهای سلفی جهادی در دوران حافظ اسد کاشته شد. مضافا تحولات منطقهای و بینالمللی تاثیرشدیدی بر رشد افکار سلفیه جهادی در این کشور گذاشت. جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991 و کودتای نظامی علیه اسلامگرایان الجزایر پس از پیروزی آنها در انتخابات و نسلکشی در بوستی و هرزگوین و قبل از آن سرکوب شدید اخوانالمسلمین توسط حافظ اسد در حماء، همگی باعث شد تا سلفی سوری از گفتمان اصلاح به گفتمان جهاد تغییر موضع دهند. جهاد عربی در افغانستان به جوانان سوری و نسل جدید این کشور نشان میداد که جهاد مسیری جدید برای زندگی سیاسی است.
سوریه از جمله مناطقی است که به عرصه تاخت و تاز سلفیها تبدیل شده است. سلفیهای سوریه پیوندی گسترده و عمیق با اخوان المسلمین سوریه دارند و از آنجا که سلفیها نوعی وابستگی به وهابیهای سعودی دارند، لذا حلقه ارتباط آنها با وهابیهای سعودی سلفیهای اردن و سوریه هستند.این درحالی است که باید توجه داشت، سلفیهای سوریه همواره علویهای این کشور را رد کرده و آنها را “رافضی” یعنی مستحق کشتن میدانند.
جماعت اخوان المسلمین سوریه مهمترین گروه سلفی فعال در سوریه است که از سال 1982 مبارزات مسلحانه خود را علیه علویها و نظام سوریه آغاز کرد. در جریان یکی از این درگیریها، درگیری شدیدی در حما و برخی دیگر از شهرهای سوریه روی داد که منجر به کشته شدن 30 هزار نفر از طرفداران اخوان المسلمین شد و اکنون نیز سلفیها این کشتار را به جریانهای حاکم فعلی ربط میدهند و درصدد انتقام از طایفه علوی هستند.
عربستان سعودی از سال 1982 عملا سلفیهای سوریه را تغذیه کرده است. این رویکرد نه تنها در سوریه بلکه در اردن و یمن نیز اتفاق افتاد. در سوریه عربستان کمک مالی فراوانی در اختیار سلفیهای سوریه قرار داده و حتی از طریق گروه 14 مارس در لبنان به رهبری “سعد الحریری” سلاحهای زیادی نیز در اختیار گروههای سلفی قرار داد تا در ابتدا به بحران سوریه دامن بزنند و پس از دامن زدن به آن، موجبات سرنگونی نظام سوریه را فراهم کنند.
پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریکا در 2003، جنبش سلفی سوریه همزبان با جنبش سلفیعراق علیه کافران اشغالگر اعلام جهاد کردند. شیخ محمود قال آقاسی یکی از مفتیان شهر حلب سازمان توحید و جهاد شام را ایجاد کرد.
گروه دیگری که مستقیم شعبهای از االقاعده در شام بود بنام “جندالشام لجهاد و توحید” در 2005 تأسیس شد. البته انقلابهای عربی به زوی تصویر واقعی سلفیها را عریان ساخت. آنها در لیبی و سوریه عملا با نهادهای امنیتی غربی برای رسیدن به قدرت وارد معامله شده و به آرمانهای نخستین خود پشت کردند. در این میان عربستان سعودی و قطر نیز میانجی سلفیهای تکفیری و ناتو و غرب بودند. در لیبی جریان بلحاج نمادی از یک سلفی مترقی بود که توانسته شعارات اسلامی را دنبال و در صدد استفاده از تاکتیک کمک غربی برای نیل به قدرت باشد.
پس از آنکه قدرتهای عرب سنی منطقه، نظیر عربستان سعودی و قطر، شروع به ارسال کمکهای نظامی و مالی به شورشیان کردند، دو همسایه سنینشین دیگر سوریه، یعنی ترکیه و اردن هم به گذرگاهی برای رساندن کمک به مخالفان حکومت تبدیل شدند. البته اردن اخیرا بدلیل نقش جبهه اخوانی در کشور خود عملا کمک به جریان سلفی و اخوانی را موقتا قطع کرده است. چرا که ایالات متحده آمریکا اخوانی های اردن را بهترین آلترناتیو پس از عبدالله دوم می داند. هرچند که واشنگتن به انتقال قدرت درخانواده هاشمی اردن بیشتر فکر میکند.
سلفی تکفیری در سوریه عمدتا میراث دار سلفی های تندور درعراق پسا صدام هستند. آنها با نماد پرچم های سیاه بدنبال آرزوی بر باد رفته خود در عراق هستند. ایجاد امارت اسلامی شامات از اهم و رئوس اصلی این سازمانها است. با توجه به تشدید ماهیت فرقهای درگیریها، گروههای جهادی سنی فوجفوج از سراسر منطقه به سوریه سرازیر شدند. عراق که بعد از حمله آمریکا و متحدانش در سال ۲۰۰۳چند پاره شده، یکی از پایگاههای اعزام پیکارجویان اسلامگرای مرتبط با القاعده به سوریه شد. این پیکارجویان هسته مرکزی جبهه نصرت را تشکیل دادند. این سازمان خیلی زود به یکی از گروههای اصلی شرکتکننده در بسیاری از حملات موفقیتآمیز شورشیان تبدیل شد. جریان النصره عملا رهبری شورش شمال سوریه ر از ارتش ازاد گرفت و آنها را به حاشیه برده است. این راهبرد سب شد تا ترکیه بدلائل امنیتی و وجود 35 هزار شورشی النصره و تامین مرزهای خود به سلفی های تکفیری نزدیک شود. همکاری امنیتی- اطلاعاتی ترک ها با سلفی های سوریه هیچگاه به نفع راهبردی ترکیه منجر نخواهد شد.
آنچه امروز در جبهه مقابل نیروهای دولتی سوریه قرار دارد، ملغمه ای از گروه ها و جریان ها و افراد متعدد با گرایش های مختلف فکری است. به گواه گفته ها و گزارش های مختلف، یکی از گروه های مهم در این میان گروه موسوم به جبهه النصره است که دستکم طی یک سال اخیر نام آن بیشتر مطرح شده است. این گروه که نام اصلی آن جبهه النصره لاهل الشام است، دارای دستکم سی وپنج هزار نیرو است و فعالیت آن بیش از هرچیز عملیات مسلحانه و تروریستی در سوریه است. این گروه نیز همچون دیگر گروه های سلفی دارای پرچم های سیاه رنگ است و اعضای آن نیز معمولا از لباس هایی به رنگ سیاه استفاده می کنند. با وجود اینکه جبهه النصره بزرگترین گروه مخالف دولت سوریه نیست اما در برهه کنونی به عنوان فعال ترین و موثرترین گروه خود را نشان داده است.
همچنین عربستان سعودی از طریق بندر بن سلطان رئییس دستگاه امنیتی این کشور رهبری فعالیت های این گروه را در دست دارد. البته در ظاهر اختلافاتی هم میان جریان النصره وجود دارد. گروهی بر وابستگی عقیدتی خود به القاعده تاکید داشته که به النصره القاعده مشهورند و گروهی دیگر بر ارتباطات گسترده با سعودی ها اصرار می ورزند که النصره سعودی لقب گرفته اند.
گرچه از ماه ها پیش جبهه النصره را شاخه سوری گروه القاعده می دانستند اما نه رهبران القاعده و نه جبهه النصره موضع روشنی درباره این موضوع نداشتند تا اینکه همین هفته پیش بود که خط و ربط ها کاملا آشکار شد. ابو محمد الجولانی رییس جبهه النصره، در بیانیه صوتی که روز چهارشنبه گذشته ۲۱فروردین منتشر کرد، اعلام نمود که اعضای این گروه با ایمن الظواهری (رهبر القاعده) به عنوان فرمانده و رهبر خود بیعت کرده اند.
البته به غیر از جبهه النصره گروه های سلفی دیگری نیز در سوریه فعالیت می کنند که همگی آنها خود را وارد فرایندهای سیاسی مخالفان دولت بشار اسد نکرده اند؛ لواء التوحید، کتائب احرار شام، احرار سوریه، کتیبه السلطام محمد، لواء حلب الشهباء الاسلامی، حرکه الفجر الاسلامیه، درع الامه، لواء عدنان، کتائب الاسلام، لواء جیش محمد، لواء النصر، کتیبه الباز و لواء درع الاسلام از جمله دیگر گروه های سلفی در سوریه هستند.
جبهه از سوی رهبری جماعت اخوان المسلمین تحت نظر شورای نظامی به فرماندهی فاروق طیفور معاون سرپرست جماعت که رهبر فعلی آن محسوب میشود، در ترکیه تشکیل شد. طیفور از فرماندهان نبرد حماه در سال 1981 و از طلایه داران جنگجو بود که از آن نبرد جان سالم به در برد و اکنون در حال تلافی کردن آن رویداد است. به دلیل ضعف محمد ریاق الشقفه در زمینههای سیاسی و رهبری، جنگجویان جبهه به طور مستقیم از دفتر طیفور در استانبول و اتاق عملیات بینالمللی که در مرز ترکیه و سوریه تشکیل شده است، دستور میگیرند.به نوشته هفته نامه فرانسوی لوکانار آنشنه، این دفتر اتاق شامل افسران فرانسوی، آمریکایی، قطری و ترک است.
به گفته آگاهان، اخوان المسلمون از نسبت دادن جبهه النصره به القاعده سه هدف را دنبال میکند:این جماعت به دو دلیل تصمیم به کشتار هواداران نظام سوریه گرفته است، اول به انتقام دهههای گذشته و دوم به خاطر تثبیت حاکمیتش بر شهرها و روستاهایی که در سوریه تصرف میکند.اخوان المسلمین میداند نسبت دادن جبهه به القاعده در مرحله کنونی، بار مسئولیت جنایات این جبهه را از دوش جماعت بر میدارد، به خصوص که اخوان المسلمین در آرزوی به قدرت رسیدن در صورت سرنگونی نظام بشار اسد رییس جمهور سوریه است و پس از آن میتواند همه کشتارها را از دوش خود بردارد.منابع سوری مخالف میگویند، هر گونه تغییر در معادله حکومت کنونی سوریه باعث لغو نام جبهه نصرت و تغییر آن به نام دیگر خواهد شد چون نام فعلی، شعاری در خدمت سیاست جماعت در این مرحله از جنگ است.
با توجه به تحولات جاری در سوریه و با عنایت به این نکته که جنگ سلفیهای در این کشور عملا جنگ علیه رژیمی علوی تفسیر شده و نبرد با ایران و حزب الله بخشی از راهبرد سلفیهای تکفیری شام با حمایت عربستان دنبال میشود، این مساله میتواند در درازمدت دغدغهای اساسی برای امنیت ملی ایران محسوب شود. ایران به دقت تحولات سلفیگری در شام را باید دنبال کند. این تحولات بدلیل اتحاد تاریخی میان اخوانالمسلیمن با سلفیها توانسته پویشی اساسی را در میان جنبشهای منطقه خلق کند. همچنین سلفیها در سوریه نیز نشان داند برای رسیدن به قدرت و محو دشمن رقیب خود یعنی شیعه حاضر به همکاری گسترده با غرباند. بنابراین امکان اتحاد میان جریانهای وابسته با اخوان در مرزهای ایران و تابعین سلفیهای سنی در کشور وجود دارد.
مضافا اینکه، تشکیل امارت اسلامی در شام میتوانست الگویی برای سلفیون منطقه باشد. شورشیان سوری از بیش از هزار گروه مختلف تشکیل شدهاند. حدود ۱۰۰ هزار شورشی، نزدیک به ۱۰ هزار تن به سود گروههای قدرتمند وابسته به شبکه تروریستی القاعده مبارزه میکنند. بسیاری از این نیروها از خارج از سوریه به محلهای درگیری رفتهاند؛ فعالیت تشکیلاتی همچون “جبهه النصره” و “کشورهای اسلامی در عراق و سوریه” چشمگیر است.افزون بر این ۳۰ تا ۳۵ هزار نیروی اسلامگرای تندرو در سوریه حضور دارند که باورهای مشابه به “جهادگران” دارند. حدود ۳۰ هزار تن دیگر نیز به گروههایی نزدیکاند که اعتقادات اسلامی دارند اما تروریست نیستند. در نهایت تنها بخش کوچکی از مخالفان برای اعتقادات سیاسی-ملی دست به اسلحه بردهاند.
با روندهای سیاسی توافق مسکو- واشنگتن بر سر خلع سلاح شیمیایی سوریه به نظر می رسد در درازمدت جریان سلفی سوریه در موضع قویتری ظاهر شده و حملات به شهرهای سوریه گسترش یابد. به همین دلیل ارتش سوریه نیز دست به اقدامات پیشگیرانه خواهد زد. در نتیجه جنگ سوریه به مرحله فرسایشی خود نزدیک می شود.
استادیار گروه روابط بینالملل دانشگاه تربیت مدرس