“در این راستا البته احتمال ضعیف نیز میرود که آمریکا به چند حمله موشکی یا اقدامات ایذایی مختصر در سوریه بسنده کند تا پس از مشاهده بازخورد داخلی و خارجی آن، تصمیم نهایی خود را برای جنگ احتمالی بگیرد”.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری شهرستان گلپایگان ،روز گذشته رسانههای بینالمللی از توافق کشورهای غربی و عربی برای حمله نظامی به سوریه خبر دادند. شبکه خبری سیانان هم اعلام کرده که ایالات متحده روز پنجشنبه حمله نظامی خود را به سوریه آغاز میکند.
اگرچه برخی این تهدیدها را بسیار جدی تلقی کردهاند اما نگارنده بهدلایلی که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد، اعتقاد دارد این تهدیدها بیشتر در حد یک ادعا و بلوف سیاسی ــ نظامی است و بهاحتمال قوی رنگ و بوی واقعیت به خود نخواهد گرفت.
عملکرد آمریکا در منطقه خاورمیانه در یکی دو دهه اخیر نشان میدهد که این کشور برای حمله نظامی به سوریه نیازمند یک اجماع نسبی جهانی است و باید کشورهای صاحب قدرت در جهان و بهویژه منطقه را با خود همراه کند. کاخ سفید همچنین در این زمینه باید توافق کشورهای حاشیهای را هم جلب کند. آمریکا در حمله به عراق و افغانستان در جلب توافق نسبی جهانی و منطقهای موفق بود اما در بحث حمله به سوریه با مشکل اجماع جهانی و منطقهای روبهروست، چراکه اولاً سازمان ملل مجوزی برای این حمله نداده و ثانیاً مخالفت روسیه، چین، آلمان، ایتالیا، ایران، عراق و لبنان و حتی سکوت معنادار اکثر کشورهای منطقه درباره این مسئله مهمترین چالش پیشروی آمریکا در این زمینه است.
از سوی دیگر سوریه بهنوعی عمق استراتژیک روسیه در منطقه به شمار میآید، چهآنکه تنها پایگاه نظامی روسیه در منطقه در سوریه قرار دارد و تنها ناوگان نظامی مسکو در دریای مدیترانه نیز در شهر بندری لاذقیه پهلو میگیرد، لذا از دست دادن این عمق استراتژیک در درازمدت عواقب سنگین و خسارتهای شدید برای روسیه در پی دارد، ازاینرو احتمال ورود نظامی روسیه به مسئله حمله آمریکا به سوریه تقویت میشود و میتواند به درگیری نظامی کاخ سفید و کاخ کرملین بینجامد؛ مسئلهای که خود آمریکا بهتر از هرکسی میداند که چه نتایج جبرانناپذیری برای ایالات متحده دارد.
مشکل دیگر آمریکا همراه کردن مردم و افکار عمومی منطقه است. میزان تنفر از آمریکا بین مردم منطقه تا حد بالایی است. صحنه تحولات مصر که دو طرف علیه آمریکا شعار میدهند، دلیل محکمی بر این مدعاست، لذا دخالت نظامی آمریکا در سوریه میتواند این تنفر را به نقطه اوج خود برساند و مردم منطقه را علیه سیاستهای منطقهای آمریکا بشوراند؛ در این صورت امنیت همه سفارتخانههای آمریکا در کشورهای منطقه خاورمیانه به خطر خواهد افتاد.
از سوی دیگر، حزبالله لبنان اگر ببیند خط مقاومت در منطقه با حمله آمریکا به خطر میافتد، برای پشتیبانی از این خط مطمئناً ساکت نخواهد نشست و در اینجا ممکن است امنیت رژیم صهیونیستی به خطر بیفتد.
مشکل دیگر آمریکا، مردم سوریه هستند. در حمله آمریکا به عراق و افغانستان، مردم این کشورها بهعلت نفرتی که از صدام و طالبان که حاکمان آنها بودند، داشتند، در مقابل دخالت نظامی کاخ سفید مقاومتی از خود نشان ندادند، لذا ایالات متحده با مقاومت مردمی روبهرو نبود و این، کار آمریکا در اشغال این کشورها را تسهیل میکرد اما از زمانی که مردم عراق و افغانستان با ادامه حضور نظامی آمریکا در کشورهای خود مخالفت کردند، مشکلات پیدرپی آمریکا نیز شروع شد؛ مشکلاتی که موجب خروج افتضاحآمیز این کشور از عراق شد و در افغانستان هم تلفات نظامی بالایی داده و همچنان با صرف هزاران میلیارد دلار، نتوانسته امنیت را در این کشور حکمفرما کند و یا حداقل برای نیروهای عضو ائتلاف امنیت ایجاد کند.
اما اکنون طبق برآوردها، محبوبیت بشار اسد و دولت وی در سوریه نسبت به قبل از شروع بحران سوریه تا حد بسیار زیادی افزایش یافته و مردم شدیداً خواهان بشار اسد و دنبال آسایشی هستند که قبل از شروع بحران سوریه در این کشور حکمفرما بود، از سوی دیگر اکثر مناطق بحرانی در این کشور بهنفع ارتش سوریه تثبیت شده و فقط در یکی دو استان است که ارتش موضع تثبیتشدهای ندارد لذا آمریکا در صورت حمله نظامی به این کشور با مقاومت مردمی هم علاوه بر ارتش روبهرو خواهد بود و این، کار را برای آمریکا بسیار دشوار خواهد کرد.
از طرف دیگر، سوریه از پدافند هوایی قدرتمندی برخوردار است و تاکنون چندین هواپیمای متجاوز کشورهای متخاصم را در همان ابتدای مرز ساقط کرده است، اخبار غیررسمی هم از تجهیز ارتش سوریه به چندین سامانه موشکی پیشرفته اس300 روسی و استقرار آنها در نقاط حساس حکایت میکند؛ مسئلهای که چالش عظیمی برای کشورهایی که خواهان حمله نظامی به سوریه هستند، خواهد بود.
سابقه آمریکا نشان داده که قبل از دست زدن به اقداماتی از قبیل دخالت نظامی در کشورهای جهان، ابتدا افکار عمومی داخلی خود را اقناع و با خود همراه میکند. در نظرسنجیهایی که پیش از حمله به عراق و افغانستان صورت گرفته بود، اکثریت نسبی با حمله به افغانستان موافق بودند و درصد کمتری از مردم آمریکا نیز با حمله ارتش این کشور به عراق موافق بودند، اما این مسئله درباره سوریه بهصورت عکس صادق است و افکار عمومی داخلی آمریکا تا حدودی مخالف دخالت نظامی در سوریه هستند، لذا دست زدن آمریکا به جنگ با سوریه میتواند مشروعیت داخلی دولت کاخ سفید را با چالش مواجه کند.
آمریکا با مشکل بسیار مهم دیگری هم روبهروست و آن اینکه واکنش کشورهای منطقه بهویژه “ایران” و “روسیه” در قبال این رفتار احتمالی آمریکا کاملاً مشخص نیست و ایالات متحده برآورد مشخص و پیشبینی قطعی از بازخورد اقدام نظامیاش بین کشورهای منطقه ندارد و این امر، ریسک آمریکا را برای دخالت نظامی در سوریه بهشدت افزایش میدهد.
مسئله مهمتر این است که حمله نظامی به سوریه امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی را به خطر میاندازد. سوریه و حزبالله لبنان اگر با دخالت نظامی آمریکا و غرب در دمشق، از پیروزی خود ناامید شوند و خود را در حال غرق شدن ببینند، مطمئناً رژیم صهیونیستی را نیز با خود غرق خواهند کرد، ازاینرو موشکباران و بمباران سرزمینهای اشغالی و سایتهای هستهای این رژیم، میتواند یکی از پیامدهای حمله احتمالی به سوریه باشد؛ موضوعی که نتیجهای جز نابودی کامل این رژیم جعلی ندارد و این، آمریکا را برای اتخاذ تصمیم قاطعانه با مشکل روبهرو میکند.
با این تفاسیر به نظر میرسد این تهدیدهای آمریکا بیشتر یک بلوف سیاسی و نظامی و یک جنگ روانی با اهداف مشخص است؛ اهدافی از جمله ارزیابی اولیه افکار عمومی دنیا، واکنش سیاستمداران و دولتمردان جهانی بهویژه ایران و روسیه و واکنش مسلمانان، عقبنشینی احتمالی بشار اسد و تقویت روحیه تروریستهای سوریه و … که آمریکا با جمعبندی این ارزیابیها میتواند به یک برآورد و برنامهریزی مشخص برای تصمیمگیری نهایی درباره حمله یا عدم حمله به سوریه دست یابد.
در این راستا البته احتمال ضعیف نیز میرود که آمریکا به چند حمله موشکی یا اقدامات ایذایی مختصر در سوریه بسنده کند تا پس از مشاهده بازخورد داخلی و خارجی آن، تصمیم نهایی خود را برای جنگ احتمالی بگیرد.