به گزارش پایگاه تحلیلی خبری شهرستان گلپایگان ؛ جواد لاریجانی در برنامه شناسنامه این هفته در پاسخ به این سوال که برادران لاریجانی چطور امکان طی کردن تحصیلات عالیه را پیدا کردند، گفت:به نظرم ما برادران لاریجانی، تحت تاثیر شخصیت و تعلیم و رفتار مرحوم آیتالله میرزا هاشم آملی(پدر برادران لاریجانی) بودیم. ایشان شخصیت جالب، جذاب و مفیدی برای نسل جوان است. یکی از مهمترین ویژگیهای ایشان زندگی هدفمند بود. ایشان تصمیم داشت تمام عمر خود را وقف توسعه فقه جفعری نماید و حدود 85 سال هم این کار را انجام داد و هر امری که معارض با این هدف بود را قاطعانه کنار میگذاشت.
وی ادامه داد: زندگی هدفی خیلی مهم بود. در منزل ما علم بعد از دیانت”سوپریم” بود. در خانه ما هر کسی به اندازه علمی که داشت، احترام داشت، البته والده ما دختر آیت الله العظمی سیدمحسن اشرفی بود که از زهاد بزرگ بود و ایشان هم این گرایش و نظر پدر را تایید میکردند، لذا بین ما در خانه نوعی مسابقه وجود داشت برای کسب شرافت از طریق سواد و علم بیشتر! این موضوع باعث شد همه برادران لاریجانی به کسب علم توجه داشته باشند. از طرف دیگر مرحوم ابوی اهل تحمیل نبود، بلکه اهل مباحثه بود. ایشان هیچ چیزی را در گرایشهای علمی به فرزندان خود تحمیل نمیکرد و این موضوع هم سبب شد که فرزندان ایشان به شاخههای مختلف علوم علاقمند شوند.
لاریجانی افزود: ایشان نظراتشان را بیان میکردند، اما دست ما برای انتخاب گرایش علمی باز بود. مثلاً من همه اخوان را به ریاضی خواندن تشویق کردم. غیر از دکتر باقر که فریب من را در ریاضیات نخورد، بقیه وارد ریاضیات شدند. مثلاً فکر میکنم حضرت آیتالله صادق لاریجانی بیش از حد لیسانس، ریاضیات بلد است، البته ایشان در کارهای علمی انسان پرنبوغی است.
جواد لاریجانی ادامه داد: وقتی به گذشته نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که سه نفر بیشترین تاثیر را در زندگی علمی من داشتند. یکی مرحوم پدر ما بود که توجه ایشان به معارف حقه و معارف جعفری سبب علاقمندی عمده ما به این معارف شد و به لطف الهی آن را همیشه تا حدی نگه داشتیم. نفر دوم استاد بزرگوارم جناب آیتالله حسن زاده آملی است. ایشان بر گردن من حق زیادی دارند و خودم را شاگرد ناقابل ایشان میدانم. آقای حسنزاده آملی از شخصیتهایی است که باید برای نسل جدید او را تعریف کرد. من از ایشان پرکاری، تعشق علمی و از همه مهمتر عشق به ریاضیات را یادگرفتم. سومین نفری هم که در زندگی علمی من تاثیر داشت استاد ریاضیات من در دانشگاه برتلی بود. ایشان از ریاضیدانهای قرن بیستم بود.
وی افزود: از همه اینها که بگذریم باید بگویم کسی که بیشترین تحول را در زندگی من ایجاد کرد، حضرت امامخمینی(ره) بود که ما را با بعد دیگری از اسلام آشنا کرد و اسلام را برای ما در زندگی جمعی مطرح کرد.
*سیاست را از هشتم دبیرستان آغاز کردم
دبیر ستاد حقوق بشر قوهقضائیه در بخش دیگری از برنامه«شناسنامه» در پاسخ به این سوال که علاقمندی برادران لاریجانی از چه زمانی به سیاست آغاز شد، اظهار داشت: من سیاست را از کلاس هشتم دبیرستان، به راهنمایی مرحوم شهید بهشتی در قم آغاز کردم. انجمنی به نام انجمن سجادیه ایجاد کردیم که جمعهها خود ایشان، مرحوم مفتح و… می آمدند بر ایمان صحبت میکردند. در آن سالها نهضت امام به تازگی شروع شده بود. این انجمن 2- 3 سال ادامه داشت تا اینکه ساواک چند نفر از ما را احضار کرد. یک صبح تا بعد از ظهر ما را آنجا نگه داشتند و از ما تعهد گرفتند که این انجمن باید تعطیل شود. این زمینهای بود که ما به نحوی از مسائل سیاسی آشنا شویم.
وی ادامه داد: حضرت امام(ره) تحول بزرگی در نسل ما ایجاد کردند. در دانشگاه فضای تحرکات سیاسی بین چپ و مسلمانان تقسیمبندی میشد. گروههای مارکسیستی هم کار می کردند و شاه هم از وجود این گروهها بدش نمیآمد تا مسلمانان محدود شوند. کسی که بیشترین تاثیر را در این میان داشت شخصیت، تعالیم و حرفهای حضرت امام(ره) بود.
لاریجانی در مورد اولین دیدارش با امام(ره) خاطرنشان کرد: حضرت امام در قم رابطه دوستانه بسیار وثیقی با پدر ما داشتند، لذا از سالی که وارد قم شدیم، هفتهای یا دو هفتهای یک بار پدر و حضرت امام با هم دیدار داشتند. در این دیدارها مباحثه علمی صورت میگرفت و در کنار آن مقداری هم اختلاط میکردند. غالباً بعد از این صحبتها شام هم برگزار میشد. حضرت امام هم در مزاح چیزی کم نداشتند و پدر ما هم معروف به شوخ طبع بودند. یک شب غذا آبگوشت بود. ظاهراً آب این آبگوشت قدری زیاد بود، حضرت امام به مزاح گفتند آشیخ جواد دو تا لنگ هم بیار، چون میشود در این آبگوشت شنا کرد(خنده).
محمدجواد لاریجانی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد اولین مسئولیتهای بعد از پیروزی انقلاب خود، گفت: صدا و سیما و وزارت علوم اولین نهادهایی بود که من در آن فعالیت کردم. همیشه کار علمی به نحوی با من همراه بود.
وی ادامه داد: دو سال قبل از انقلاب به تهران آمدیم. وقتی که امام در نوفللوشاتو بودند هم مدتی خدمت ایشان رفتیم و بعد از حضور ایشان در ایران، به کشور برگشتیم.
*مقایسه مجلس در دوران ریاست هاشمی، ناطق، حداد و لاریجانی
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در بخش دیگری از مصاحبه خود در مورد جایگاه مجلس در نظام جمهوری اسلامی ایران، گفت: مجلس شورای اسلامی در قانون اساسی جایگاه بسیار جالبی دارد. در هیچ یک از کشورهای دنیا مجلس به قدرت مجلس شورای اسلامی ما نیست. نزدیکترین مجلس از نظر قدرت به مجلس ما، سنای آمریکاست. مجلس ما رکن بزرگ نگهداری نظام و مردمسالاری است. به نظر من جای کار زیادی وجود دارد تا مجلس به جایگاه واقعی خود برسد. هم نمایندگان باید این شان را ایجاد کنند و هم باید با پیشرفت ساختار مدنی کشور این شان پیدا شود. در دورههای مختلف مجلس تاثیرگذاریهای زیادی داشته است. در دوره جنگ جناب آقای هاشمی رئیس مجلس بودند که عنصر مهمی در جنگ به حساب میآمد. به همین دلیل مجلس نقش فعالی در جنگ و فتنه بنیصدر داشت. در دوره آقای ناطق مجلس نگاههای ساختاری بسیار وسیعی پیدا کرد. در دوره دکتر علی لاریجانی مجلس به جایگاه مورد احترام و اعتماد مردم دست پیدا کرد.
وی ادامه داد: ظهور آرای مختلف در مجلس خیلی زیباست. من نگران برخی آرای تند نیستم. خیلی صحنه جالبی است که وقتی نمایندهای حرفی میزند که عده زیادی مخالف او هستند و جوابش را میدهند. این بحثها برای افزایش بصیرت، سر زندگی سیاسی، نشاط و… بسیار موثر است. من به هیچوجه نگران مباحثات داخل مجلس نیستم، البته باید طوری مدیریت شود که این مباحثات منتج به نتایج خوبی شود. فکر میکنم یکی از ویژگیهای مدیریتی علی لاریجانی در همین است که نظر خودش را تحمیل نمیکند و سعی می کند نظرات را به هم نزدیک نماید تا در نهایت این نظرات را به به جمعبندی در جهت نظام هدایت کند.
وی در مورد دوره ریاست حدادعادل هم در مجلس، گفت: ریاست حداد بسیار آبرومندانه بود، البته در آن مجلس مشکلات زیادی وجود داشت و مدیریت آن سخت بود. آقای حداد شخصیت بسیار فرهیختهای است و یکی از شخصیتهای بسیار دوست داشتنی جمهوری اسلامی ایران است.
لاریجانی تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران یک سفره گسترده برای خدمت است. هشت سالی که در مجلس بودم برایم تجربه جالبی بود و من با قانوننویسی در ایران و مسائل آن از نزدیک آشنا شدم.
جواد لاریجانی در مورد اختلاف نظری که بین علی و صادق لاریجانی راجع به اظهارنظر مطهری در مجلس ایجاد شده، گفت: بحثی که این نماینده محترم بیان کرد، از نظر محتوای سیاسی به نظرم میآید فتنه را در حد یک دعوای داخلی میداند که این درست نیست. ماهیت فتنه یک کودتای تمام عیار علیه نظام بود که با مشارکت وسیع آمریکا، دول اروپایی، رژیمصهیونیستی و تمام ضدانقلاب همراه بود. ورود در فتنه ظلم بزرگی به نظام بود. کسی که وارد انتخاب میشود متعهد به رعایت قوانین انتخابات است. وقتی این اتفاق نمی افتد و قبل از پایان انتخابات یکی از نامزدها مصاحبه میکند و میگوید من رئیسجمهور منتخب هستم، یک جرم بزرگ اتفاق افتاده است. فرض کنیم خیابانکشیها موفق میشد. در این صورت اولین چیزی که قربانی میشد، دموکراسی بود، چون دموکراسی با لشکرکشی خیابانی به دست نمیآید، بلکه دموکراسی پای صندوقهای رای تثبیت میشود.
وی افزود: بصیرت یعنی فهم درست فتنه و عبرت گرفتن از آن! کسانی که دلشان برای دموکراسی میسوزد و از استبداد ناراحتند و میگویند بوی استبداد به مشاممان میرسد، باید نگران توفیق این فتنه میبودند چون آنجا دموکراسی ذبح میشد. معتقدم فهم این موضوع بسیار کلیدی است. بازدارندگی کلید استراتژی دفاعی ماست. در بحث سیاسی و جنگ نرم، معنای بازدارندگی بصیرت است. هرچقدر ما به سلاح بصیرت مسلح باشیم، قدرت دفاعمان بالاتر خواهد بود. ما باید بفهمیم که جرم بزرگی اتفاق افتاده و نباید آن را نادیده گرفت.
لاریجانی ادامه داد: وی گفت چرا رئیس قوهقضائیه فتنه را ختم نمیکند. این در حالی است که فتنه با رهبری رهبر شجاع و متدین و آگاه ما و همچنین مردم ختم شد و در 9 دی مهر پایان هم به آن زده شد. دستگاه قضایی وظایف خود را انجام میدهد و به مسائل هر کسی که مرتکب جرم، خشونت و تخلف قانونی شود، رسیدگی میکند.
وی گفت: روابط ما(برادران لاریجانی) تحمیلی نیست ولی با هم در مورد مسائل مختلف مباحثه میکنیم. هنر اینکه ما به جای دعوا با هم بحث کنیم و به نتیجه برسیم، هنر بزرگی است.
دبیر ستاد حقوق بشر قوهقضائیه در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در پاسخ به اینکه مهمترین نقد شما به رئیس دستگاه قضایی کشور چیست؟ اظهار داشت: رئیس دستگاه قضاء مسئول هدایت جریان قضاء است و وی بسیار تاکید دارد که قضات باید با شجاعت و به صورت مستقل نظر خود را بیان کنند. پروندههای مختلفی در دوره وی وجود داشته، جریان فتنه خودش انبوهی از پروندههای جنجالی است. در زمان احمدینژاد هم پروندههای مختلفی بود که یک سرش به تشکیلات دولت وصل میشد. از نظر اتهامی رسیدگی به این پروندهها در بُعد قضایی با دقت بالایی صورت میگیرد، اما گاهی در مورد اطاله یا عدم اطاله بعضی از پروندهها بنا بر مصالح تصمیماتی صورت میگیرد که آن هم از مجاری قانونی است.
وی افزود: حفظ نظام از اوجب واجبات است. حضرت امام(ره) این موضوع را براساس مبانی فکری بیان کردند که ما گاهی برای حفظ نظام میتوانیم برخی از واجبات را تعطیل کنیم. این نشان میدهد کار ما این نیست که فقط یک پرونده را به پایان برسانیم.
لاریجانی در پاسخ به این سوال که خروج شما از معاونت بینالملل وزارت خارجه با قطعنامه 598 ارتباطی داشت یا خیر؟ گفت: قطعنامه 598 که بنده مذاکرات عمدهاش را انجام میدادم، با ایدهای آغاز شد و در یک زمانی میتوانست سند جالبی باشد. عراق به ما حمله کرده بود، ولی در عین حال پرچم صلح را در دست داشت و هر روز یک پیشنهاد جدید صلح به دست ما میرسید و ما به آن جواب منفی میدادیم. در اینجا ما تبدیل به شخصیت”نه” بگو و ادامهدهنده جنگ شده بودیم. به همین دلیل لازم بود این پرچم صلح را از دست عراق بگیریم. این ایده اول خدمت مقام معظم رهبری مطرح شد. آقای هاشمی و آقای موسوی اردبیلی هم این موضوع را پسندیدند. حضرت امام هم فرمودند ایده خوبی است، روی آن کار کنید.امام در فهم سیاسی نابغه عجیبی بود و مبتنی بر پند امام بندهای این قطعنامه شکل گرفت.
*من و ولایتی در دوران قطعنامه اختلافنظر داشتیم
وی افزود: رفتن من از وزارت خارجه ارتباطی به قطعنامه 598 نداشت. بین من و آقای ولایتی اختلافنظر وجود داشت و به نوعی حس کردم برای ایشان راحت نیست که آنجا باشم.
لاریجانی در پاسخ به این سوال که انتخاب روش تاخیری در مذاکرات 598 دلیل خاصی داشت؟ یادآور شد: دلیل این موضوع این بود که نظام باید تصمیم میگرفت که قطعنامه را قبول کنیم یا خیر. از طرف دیگر غرب هم اصرار داشت یا این قطعنامه را بپذیریم یا اگر آن را قبول نداریم، بگوییم که آن را نخواهیم پذیرفت. تئوری اطاله یک تکنیک است که گاهی خیلی سخت و مشکل است. قطعنامه سه فاز عمده داشت. فاز اول انعقاد نطفه این ایده و چهارچوب برای قطعنامه بود. این خیلی مهم است که ما ایدههای مورد اتفاق نظام را وارد قطعنامه کنیم. مرحله دوم رشد متن قطعنامه بود که فراز و نشیب زیادی داشت. سومین مرحله هم مرحله توافق و اجرا بود.
لاریجانی در بخش دیگری از برنامه شناسنامه در مورد توافق هستهای دولت یازدهم، گفت: مسئله مهم این است که دولت نباید حس کند حمایت و توفیقش در این است که این توافق حتماً به جایی برسد. ما از دولت آقای روحانی به عنوان دولت و شخصیت محبوب خودمان دفاع میکنیم، چه غربیها این سند را اجرا کنند چه نکنند. دولت نباید احساس فشار کند که مجبور است این سند به جایی برسد. این اولین چیزی است که باعث میشود سندمان با شتابزدگی همراه شود. نکته بعدی این است که این سند اگرچه پایه قانونی ندارد، اما براساس اصل وفای به عهد اعتبار دارد. باید مراقب جاهایی باشیم که طرف مقابل تخلف از عهد میکند.
*تهدید ایران به اینکه همه گزینهها روی میز است، خلاف توافقنامه ژنو است
وی افزود: معتقدم طرف مقابل تا امروز تخلف از عهد و توافقنامه کرده است. نمونهاش وضع تحریمهای جدید، اجرای قطعنامه منوط به این شده که ما سهم خودمان را انجام دهیم و بعد از راستی آزمایی، غربیها به تعهدات خود عمل کند. این در حالی است که هر دو طرف باید به تعهدات خود عمل کنند و یک کمیته به صورت همزمان به راستی آزمایی بپردازد. تهدید ایران به اینکه همه گزینهها روی میز است، خلاف این توافقنامه است. به نظر من آمریکا و اروپا تخلفات آشکاری داشتهاند. مذاکرهکنندههای ما آدمهای توانمندی هستند و نباید حس کنند مجبورند این سند را هر طور شده به نتیجه برسانند. این تواقنامه باید منافع ملی ما را تضمین کند و هرجا که اینطور نباشد زمین خواهد خورد چون منافع ملی ما مدافعان سرسختی دارد.
لاریجانی در بخش دیگری از سخنانش در مورد پیام امام به گورباچوف، اظهار داشت: برداشت من از پیام حضرت امام به گورباچوف دو چیز بود. اول اینکه ایشان پیشبینی می کردند شوروی از هم میپاشد. نکته دیگر اینکه ایشان معتقد بودند تجربهای که ملت ایران در کشور شروع کرده(بنای یک نظام مدنی- سیاسی براساس تفکر اسلامی) محدود به سرزمین ایران نیست چون اسلام دینی نیست که عرب و عجم و سیاه و سفید داشته باشد. اسلام یک دین جامع و جهان شمول است. حضرت امام میخواست این تجربه را آغاز کند که تجربه ملت را به دنیا عرضه کند که خیلی خوب هم این کار را انجام دادند.
وی ادامه داد: بعد از اینکه نامه را چند بار خواندم شش پیشنهاد به امام دادم که پنج پیشنهاد در مورد عبارات بود و یکی مربوط به محتوا بود و آن هم این بود که در پیام امام با قاطعیت گفته بودند مارکسیسم در دنیا از بین رفته است. من عرض کردم شاید اینطور نباشد، این عبارت باید اندکی معتدلتر شود. حضرت امام آن پنج پیشنهاد را قبول کردند، اما این آخری را نپذیرفتند. من رفتم و این پیام را به گورباچوف دادم. گورباچوف وقتی متن را خواند نه تنها ناراحت نبود، بلکه گویی صحبتها را قبول داشت. وقتی به ایران بازگشتم و خدمت امام رسیدم، ایشان فرمودند آقای لاریجانی آن مسئله درست بود یا نه؟ من هم عرض کردم او اگر کمترین علاقهای به مارکسیسم داشت، باید عصبانی میشد، اما به نظر می آید آنها هم به این نتیجه رسیدهاند که مارکسیسم برای همیشه مرده است.
لاریجانی در ادامه در زمینه مذاکره با یکی از مسئولان وقت وزارت امورخارجه انگلیس در آستانه انتخابات سال 76، خاطرنشان کرد: علت این دیدار پیچیده نبود. وزارت خارجه انگلیس به کاردار ایران در انگلیس نوشت که این شخص میخواهد بعداً در ایران سفیر شود و به همین دلیل میخواهد قبل از سفر به ایران ملاقاتی داشته باشد و آشنا شود. این ملاقات در محیط سفارت و باحضور کارشناسان مختلف انجام شد. این دیدار پیامی هم از سوی دولت انگلیس داشت که میگفت شما مسئله جایزه مرگ سلمان رشتی را مطرح کردهاید که در اروپا باعث ایجاد حساسیت شده است. ما هم جوابشان را دادیم. زمانی که ملاقات به پایان رسید، به او گفتم شما راجع به انتخابات ایران چه برداشتی در اروپا دارید که او گفت ما در جامعه اروپا به این نتیجه رسیدهایم که به هر ترتیب آقای ناطق نباید رئیسجمهور شود. ما تضمینهایی پیدا کردیم که در دولت آقای خاتمی دگراندیشان میتوانند فعالیت داشته باشند.
به گزارش تسنیم، وی ادامه داد: یکی از کارشناسانی که در آنجا بود، با دوستان ما مثل بهزاد نبوی در ارتباط بود و احساس خطر کرد که اگر به ایران این پیام و این مسئله را مطرح کنم اتفاق عجیب غریبی خواهد افتاد. قبل از اینکه به ایران برسم یک نشریه دو صفحهای درست شده و در تیراژ 20 میلیون در سراسر ایران پخش کردهاند. این دو صفحه هم شاید دو جمله درست داشت اما عمدتاً چیز غلطی بود. در واقع دست پیش گرفتند که پس نیفتند.
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ادامه داد: چون فضای انتخاباتی بود بعضی از دوستان دستپاچه شدند، اما من از این موضوع ابایی نداشتم. دوستان تبلیغات زیادی کردند و گفتند لاریجانی انگلیسی است، باید اعدامش کنید و عدهای هم در دانشگاه جمع شدند و خواستار راهپیمایی علیه من شدند. آقای هاشمی من را صدا زدند. رفتم خدمتشان دیدم میخندند. گفتم آقای هاشمی چی شده؟ گفت اگر خودت همین جوری به دانشگاه بروی و بگویی میخواهم سخنرانی کنم 300 نفر جمع میشوند، اما اینها تراکت پخش کردهاند و با تبلیغات فقط توانستهاند 70-80 نفر جمع کنند.
لاریجانی افزود: بعداً معلوم شد آنهایی که به من میگفتند با انگلیس مراوده داری، سرشان کجا بند بود. انگلیس هم خودش در این قضیه بیتاثیر نبود. آنها حس کردند گاف دادهاند و به همین دلیل سعی کردند با کمک عواملی که در داخل داشتند موضوع را جمع کنند. بعضی از دوستانی که الان به سمت غرب غش میکنند، در دهه اول انقلاب جزو رادیکالهای درجه یک بودند.
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ادامه داد: در زمان حضرت امام در روزنامه ستونی داشتم که هر هفته پنجشنبهها مینوشتم. آنجا نوشتم که بحث مذاکره ما با آمریکا به تنهایی موضوعیت ندارد. باید ببینیم مذاکره منافع ما را تامین میکند یا نه! فکر میکنم در موردی بود که در مورد مسائل منطقهای میخواستیم با آمریکا مذاکره کنیم. من نوشتم ما از مذاکره با هیچ کشوری ابایی نداریم، اما باید بدانیم از مذاکره چه میخواهیم. بعد از این بود که در روزنامههایی مثل سلام غوغایی به پا شد و گفتند اینها سرشان در آخور اسرائیل است و اینها نوکر اسرائیل هستند. سنت افترا و هوچیگری چیزی است که از سمت جناح اصلاحطلبان که در دهه اول رادیکال هم بودند پایهریزی شد.
وی در مورد حمایتش از آقای ناطقنوری در انتخابات سال 76، گفت: آقای ناطق یک نیروی سیاسی بسیار قابل هستند. در جریان انتخابات 88 به وی بدون هیچ دلیلی توهین شد که بسیار آزرده شد. آقای ناطق، آقای ناطق است و امتحانش را پس داده است. ایشان خصوصیات اخلاقی بسیار پسندیدهای دارند و از توانمندی اجرایی بالایی برخوردارند. من طرفدار این هستم که وی فعالیت سیاسی وسیعتری داشته باشد. برای ریاستجمهوری من توصیهام به دوستان همه جناحها این است که نیروهای فرهیخته و جوانتر را انتخاب کنند، چون معتقدم استعداد و توانایی جوانها خیلی بیشتر از ماست.
*دیدار هیئت پارلمانی اروپا در سفارت یونان تخلف بود
جواد لاریجانی در بخش دیگری در خصوص دیدار هیئت پارلمانی اروپا در سفارت یونان، تصریح کرد: تحرک پارلمانی مجلس کار بسیار خوبی است، البته پارلمان اروپا نهاد چندان تاثیرگذاری نیست، اما آمدنشان به ایران بد نبود، اما کاری که کردند خیلی بد و تخلف بود و هیچکس با این تخلف موافق نبود. هیئتهای خارجی که به ایران میآیند اگر میخواهند با کسی ملاقات کنند این موضوع را با وزارت خارجه در میان میگذارند و آن کشور حق دارد که تنظیم کند آیا این دیدار میتواند اتفاق بیفتد یا خیر. چنین درخواستی هم به دست وزارت خارجه نرسیده بود و هیچ نهادی در کشور نه با تقاضایی روبرو بودند و نه با کار اینها موافق بودند.
لاریجانی در بخش پایانی صحبتهایش، گفت: غربیها آدمهایی هستند که در رفتارشان مبادی آداب نیستند و باید بعد از این مراقب باشیم.
وی در مورد حضور در عرصه کشاورزی، اظهار داشت: کشاورزی و دامداری کار بسیار با تشخصی است که من الان حدود 25 سال است به آن مشغولم و این کار را دوست دارم. بیخود نیست انبیاء به این کارها میپرداختند. به نظر من یکی از زیباترین کارها، کار روی زمین و زراعت است. یک وقتی نهادهای کشاورزی آمده بودند و پیشنهاد دادند ما شما را به عنوان کشاورز نمونه معرفی کنیم. من هم گفتم همین یک قلم را کم دارم(خنده).