به گزارش پایگاه تحلیلی خبری شهرستان گلپایگان ؛ پاسی از شب گذشته و تهران در تاریکی فرو رفته است. در گوشهای از شهر در یک اتوبان خلوت حادثهای رخ میدهد که ابتدا سر از چند سایت وابسته به جریان سیاسی خاص و چند رسانه ضدانقلاب در میآورد. براساس مطالب رسانهای شده این سایتها، ماجرا مربوط به هفتتیرکشی یک مداح معروف میشود. طولی نمیکشد که این خبر به مسئله اول چند سایت خبری تبدیل میشود.
از همین جا انتشار اخبار از لسان افراد منتسب به یک طرف ماجرا مرتباً در سایتها منتشر میشود. این ماجرا به تیراندازی و حتی شخص محمود کریمی هم ختم نمیشود. طبق معمول کارنامه او همچون دیگر سوژههای مشابه بازخوانی میشود. اما این بار هم جانبدارانه بررسی میشود و نکات مثبت کارنامه او هم علیهاش به کار گرفته میشود. چند شب پیش از این ماجرا، مردم ایران این مداح معروف را در یک برنامه زندهِ پربینندهِ تلویزیونی میبینند. او حرفهای خوبی میزند که به دل خیلیها مینشیند. به دفاع از ولایت فقیه و ارزشهایی که مردم ایران در باور به آن ها همراه او هستند، هم میپردازد.
این دقیقاً همان بخش از صحبتها و نکات مثبت کارنامه کریمی است که منفی بودن وجه ابتدایی حادثه تیراندازی وسیلهای برای تخریب این نگاهها میشود. این بار این سبک خبرها در رسانههایی منتشر میشود که با همین ولایت فقیه و ارزش هایی که مردم ایران با آن پیوند دارند، ضدیّت علنی دارند. آیا محمود کریمی در تَله یک بازی از پیش طراحی شده قرار گرفته بود؟ آیا موضوع محمود کریمی فقط محمود کریمی بود یا محمود وسیلهای بود برای تخریب یک نگاه؟ وسیلهای برای تخریب یک جریان؟ همچنان از این طرف ماجرا سخنی بیرون نیامده است. فقط سردار راددان گفته که محمود کریمی مجوز حمل سلاح داشته و تشخیص استفاده از آن هم در موارد لازم با خود او بوده است.
کمی از این نگاه بدبینانه فاصله میگیریم و بر اساس همان مطالبی که در رسانهها مطرح شده است، به قضاوت مینشینیم. یک طرف ماجرا فارغ از نگاه محمود کریمی و حرف های خود او میگوید که اراذل و اوباش در قالب چند اتومبیل به مداح معروف تهران حمله کردهاند و این مداح هم برای دفاع از خود اقدام به تیراندازی کرده است تا اراذل و اوباش را فراری دهد. افرادی که در قالب چند اتومبیل برای او ایجاد مزاحمت کرده بودند.
طرف دیگر ماجرا که همان رسانههای خاص هستند هم اعلام کردهاند که محمود کریمی با یک زوج درگیر شده و در مقابله با آنان اقدام به تیراندازی کرده است و این زن و شوهر هم از کریمی به دادگاه شکایت کردهاند.
این حرفها هرچه باشد و از هر طرفی نقل شده باشد هیچکدامشان دارای ارزش متقن و دقیق نیست و نمیتوان با این ادعاها درباره این ماجرا قضاوت درستی کرد.
دیروز اما دو تن از مقامات مسئول در این زمینه اظهارنظر کردند. سردار رادان جانشین فرماندهی نیروی انتظامی خبر تیراندازی محمود کریمی را تأیید کرده و در عین حال گفته است که سلاح کریمی دارای مجوز قانونی بوده است و تأکید داشته که این امکان برای او وجود داشته که بر اساس تشخیص خود در زمان لازم و برای دفاع از خود شلیک کند.
حجتالاسلام محسنیاژهای سخنگوی محترم قوه قضاییه هم اصل ماجرا را تأیید میکند اما میگوید رسیدگی به این پرونده در مراحل ابتدایی است و اکنون نمیتوان گفت قضیه از چه قرار بوده است.
با توضیحات رادان و اژهای اصل ماجرا مورد تأیید است اما همانطور که سخنگوی قوه قضاییه تأکید کرده است، اطلاع از جزئیات نیازمند بررسیهای بیشتر است:
1- سؤال اینجاست که وقتی مقامات مسئول به صورت قطعی درباره جزئیات این ماجرا اظهارنظر نمیکنند، رسانههای خاص چگونه به صورت قطعی و حتمی درباره ریز و درشت این واقعه خبر میدهند و قضاوت میکنند؟
آیا ارتباطی بین این اتفاق و افراد طرف مقابل محمود کریمی با این رسانهها وجود دارد که بلافاصله و پس از گذشت مدت کمی بعد از این اتفاق که در یک اتوبان خلوت و در تاریکی شب رخ داده و قاعدتاً همگان باید از آن بیاطلاع باشند، این رسانهها از ریزِ جزئیات آن باخبر میشوند و ادعا هم میکنند که همه چیزِ ماجرا را به صورت صحیح و قطعی میدانند؟
2- این رسانهها برای محکوم کردن شخص محمود کریمی به سخنان سردار رادان استناد میکنند که وی گفته طرف مقابل محمود کریمی اراذل و اوباش نبودهاند، این درحالی است که همین رسانهها تا دیروز تا میتوانستند علیه سردار رادان و نیروی انتظامی و اندر حکایت جنایت سرهنگها سخنپراکنی میکردند. با این حال لازم است این رسانهها یک بار دیگر و با دقت هرچه تمامتر اظهارات سردار رادان را بخوانند.
اما سردار رادان دقیقاً چه گفته است؟ رادان میگوید افراد درگیر شده با محمود کریمی با تعریف ما از اراذل و اوباش مطابقت نداشتند. وی همچنین تأکید کرده که تعریف مردم از اراذل و اوباش با تعریف پلیس از اراذل و اوباش متفاوت است.
شاید منظور سردار رادان این است که مردم هر کس را که به آنها حملهور میشود، اراذل و اوباش میدانند اما تعریف پلیس از اراذل و اوباش فقط شامل افرادی میشود که شمشیر یک متری به دست میگیرند و عربدهکشی میکنند و مردم را قطعهقطعه میکنند.
این گفته سردار رادان را میتوان اینطور هم تفسیر کرد که بالأخره محمود کریمی مورد حمله افرادی قرار گرفته است که کریمی آنها را اراذل میداند و برای دفاع از خود در برابر آنان تیراندازی کرده. حال اینکه پلیس آنها را اراذل نداند.
این توصیه سردار رادان خطاب به “مأموران و افرادی که مجوز حمل اسلحه دارند” مبنی بر اینکه “وسیله دفاعی آخرین ابزار برای دفاع از خود است” نیز ثابت میکند که محمود کریمی مورد حمله قرار گرفته است اما به تشخیص سردار رادان این احتمال وجود دارد که زودتر از موعد از سلاح خود استفاده کرده است.
3- ما هم به تأسی از مقام قانونی یعنی جانشین فرمانده نیروی انتظامی تا به اینجای کار اقدام محمود کریمی را تاحدی اشتباه و نادرست تلقی میکنیم تا ابعاد دیگر آن مشخص شود. به هر حال هرچه قوه قضاییه در این زمینه تصمیم بگیرد را لازمالاجرا میدانیم چه بسا حرفهای نگفته محمود کریمی در رسانهها که در دادگاه بیان میشود منجر به روشن شدن بخش دیگری از ماجرا شود. به هر حال رسانه جای خوبی برای صدور حکم نیست. سؤال این است که چرا این ماجرا تا آن اندازه بزرگنمایی میشود که به بهانه آن تمام سابقه و گذشته درخشان محمود کریمی نادیده گرفته شده و به خاطر یک تیراندازی آن هم مجاز به شخصیت این مداح شلیک میشود؟
چرا به جای انتقاد به این رفتار، نه تنها سِبقه هیئتی محمود کریمی بلکه به نوعی مواضع انقلابی و خدمترسانی او در دستگاه عزاداری امام حسین(ع) هم زیر سؤال برده میشود؟ یعنی صرف همین تیراندازی که هنوز حکم قطعی ندارد به معنای غلط بودن تمام آن کارهای گذشته است؟ اگر این مدلی نگاه شود آیا افرادی که پای روضه او گریه کرده و پای نوحهاش برای امام حسین(ع) سینه زدهاند هم اشتباه کرده اند؟ چرا به بهانه یک اشتباه، همه مثبتاتِ دیگرِ کریمی را زیرسؤال میبرند و انکار میکنند؟ مگر نه این است که هر هفته هزاران جوان با شکل و شمایل متفاوت پای روضه وی مینشینند و همنوا با وی به تعظیم شعائر اهل بیت میپردازند؟ آیا به خاطر یک تیراندازی باید همه این موارد نادیده گرفته شده و زیرسؤال برود؟ برای چه زیر سؤال میرود؟ هدف از این زیر سؤال بردنها چیست؟ بناست انتقام ماجرای دیگری گرفته شود؟
قوه قضاییه اگر تشخیص بدهد محمود کریمی مجرم است، قطعاً با وی برخورد میکند اما چرا به بهانه یک تیراندازی و به جای نقد یک رفتار، شخصیت یک مداح اهل بیت و حتی اصل باورها و دستگاه ترور میشود؟ شاید در آن لحظه برای دفاع از خود به این تشخیص رسیده باشد.
4- جالب اینجاست که رسانههایی در این ماجرا مدعی شدهاند که مدافع سرسخت فتنه 88 یعنی 8 ماه اقدام علیه امنیت ملی کشور و 8 ماه آشوب و اغتشاش و خونریزی و آتش زدن مسجد و حمله به پایگاه نظامی و آتش زدن و پاره کردن تصویر امام خمینی و سوت و کف و هلهله در روز عاشورا و اهانت به امام حسین و آتش زدن خیمههای عزای سالار شهیدان و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر جمهوری اسلامی و الخ بودهاند و یا حداقل حتی یک جمله در رد و محکومیت این اقدام علیه امنیت ملی ننوشتند. رسانههایی که حتی یک خط هم در حمایت از شهدای مردمی که در برابر فتنهگران ایستادند ننوشتند. امروز به این شیوه یک خبر درباره محمود کریمی یعنی یک تیراندازی هوایی را به این شدت در بوق و کرنا میکنند تا از این آب گلآلود ماهی بگیرند؟ این بخش از ماجرا برای من حل نشدنی است.
آیا پرداختن زنجیرهای و گسترده و همهجانبه رسانههایی که اگر نگوییم همراه جریان فتنه بودند اما لااقل چشم خود را بر 8 ماه آشوب و اغتشاش و فتنه و حتی آدمکشی های مکرر بستند، نسبت به ماجرای یک تیراندازی هوایی، قابل تأمل نیست؟ آیا این هجمهها به شخصیت محمود کریمی و هیئتهای عزاداری و جامعه مداحان را میتوان بیارتباط به نقش مؤثر و غیرقابل انکار آنها در افشای ماهیت و پشتپرده جریان فتنه دانست؟ آیا مشکل اصلی این جریانات با هیئتهای حسینی و خدماتی که امثال کریمی در قالب این هیئات در تمام این سالها ارائه دادند، نیست؟
منبع: تسنیم