آیا بر سر راه رشد انقلاب و شکوفایی و تکامل آن حوادث و تعاملات و تعارضات کنونی اجتناب ناپذیر و قهری است یا می توان بدون رویداد هایی این چنینی به حرکت انقلاب به صراط مستقیم آن ادامه داد ؟
نگاهی دقیق و عالمانه به جریان کلی انقلاب در اوضاع فعلی جهان نشان می دهد که حرکت انقلاب مبتنی بر نیازهای اساسی انسانی یعنی آزادی ، استقلال و اعتماد به خرد جمعی در قالب انتخابات سالم و از همه مهم تر رجوع به وحی و خالق هستی در همه امور به منظور ذخیره سازی و به ثمر رساندن همه حرکات و سکنات فردی و اجتماعی در پرتو ابدیت شکل گرفته است.ظلمت وجاهلیت مدرن کنون جهان با زیر پا گذاشتن همه نیازهای اساسی انسانی و با مصادره همه عبارت های جذاب و دوست داشتنی مانند حقوق بشر ،آزادی ،مردم سالاری ،تساوی و برابری ، توسعه و … هیچگونه جریان فكري ، غیر از جریان حاکم را برنتافته و سازوکارهایی مهیا برای در نطفه خفه کردن آنها را دارد . خصوصاً اگر جریان حاکم احساس کند جریانی شکل گرفته که می تواند کارایی داشته و مورد پذیرش جوامع انسانی باشد.
سازوکارهای تهاجمی جریان حاکم هم سخت افزاری و بیرونی است از قبیل سرویس های اطلاعاتی ، ابزارهای نظامی ، نظام های حاکمتی و غیره و هم نرم افزاری به صورت کارکردن با اذهان ،اراده ها،هوس ها و محاسبات انسان ها پا به پای قیمت آنها یعنی هر کس را به چه قیمتی می توان خرید و یا با چه هزینه ای می توان ترساند و همراه کرد . در بخش سخت افزاری جریان حاکم شرایط و امکانات و زیرساخت ها ،فرصت لازم برای بکارگیری بخش نرم افزاری را فراهم می آورد.
تا حدی حرکات سخت افزاری جریان حاکم بر جهان را می توان به همه انسان ها معرفی کرد، اما در حرکات نرم افزاری، جریان ظلمانی وجاهلیت مدرن، پایگاه و ریشه در خود انسانها دارد و با کار کردن روی هوس های سیری ناپذیر انسان در جان انسان ها رخنه می کند و شرایط و فضایی ایجاد می کند که پایگاه های منطق و استدلال و عقلانیت و دور اندیشی و عاقبت اندیشی را در انسان ها ضعیف نموده و در کوره هوس ها دمیده و بعد اهداف خود را در مسیر هوس های انسان ها بر اذهان تهی از عقل و استدلال حاکم می کند. یعنی برای اهداف و آرزوهای خود نه تنها مقاومت را می شکند بلکه حتي تقاضا ایجادكرده وسربازگيري ميكند.جریان حاکم ادعا دارد مبلغ انسان ها را بدست می آورد و هر کس را به مبلغ خودش خریده و همراه می کند.ابزارهایی چون القاء تحلیل های غلط واما مطلوب خود از حوادث، رواج سکس و اعتیاد و خشونت با ابزار فیلم، ماهواره و اینترنت و تهدید و فشار و رعب و جو سازی، محاسبات و تحلیل های درست و صحیح مردم جوامع را بر هم زده و در راستای اهداف خود هدایت می کند تا جایی که هرگونه عدالت خواهی به نفع چپاولگران و هرگونه آزادی خواهی به نفع مستبدان و هرگونه اصلاح طلبی به نفع فاسدان و هرگونه روشنفكري به ظلمت مدرنیته ختم شود.
جریان حاکم در این مداخله در پایگاه های درونی انسان ها سابقه ای طولانی داشته وبسیار حرفه ای ابزارهای مؤثر خود را به کار گرفته و از انسان ها گاه عموم جوامع را به سخره و استخدام خود در می آورد.نظام مبتنی بر چپاولگری و تزویر غرب در این منش خود بدون هرگونه ضعف و شکست موفق بوده و تنها در مواجه با انقلاب اسلامی ابزارهای متعدد یادشده در فتح پایگاه های درونی انسان ها به برکت فرهنگ غنی قرآن و پیروی از مکتب اهل بیت و درس گرفتن از تاریخ صدر اسلام و فرهنگ عاشورا و فرج و انتظار با شکست مواجه شده است و فلسفه وجودی خود را در معرض تهدید می بیند.
نظام سلطه اختاپوسی و همه جانبه حاکم بر جهان به هیچ نظام اجتماعی، سیاسی اجازه حیات و تنفس نداده است مگر آن که آن را با خود همراه کرده است. اما طی 34 سال عمر انقلاب اسلامی جهان سلطه به تدریج ظرفیت های مقابله ای و تهاجمی خود را به کار گرفته است اما هر بار خود را ناکام تر از گذشته می بیند و تمامیت هستی و وجود خود را در معرض تهدید می بیند.در یک فرایند طبیعی در این فضای مقابله ای جهان سلطه هر بار نوعی از ظرفیت های تهاجمی خود را به صحنه آورده است و زخم هایی را بر پیکر انقلاب وارد کرده است و در عین حال قابلیت هایی از انقلاب به فعلیت رسیده و با دفع تهاجم و ترمیم صدمات وارده به قابلیت های برتری دست یافته است و در عین حال از حرکت اصلی خود باز نمانده و به رشد و توسعه رسیده است والگویی بی مثال و مانند ازمدنيت و نظام سیاسی اجتماعی و حاکمیتی را در منظر جهانیان قرار داده است و لذا نظام سلطه بسیار عصبانی و سرشکسته امروزه با تمام قوا به مقابله با انقلاب اسلامی برخاسته است و از هرگونه تلاشی دریغ نمی کند و بسیار طبیعی است که تلاش كند درمقابل دستاورد های عظیم انقلاب صدمات اقتصادی نظامی امنيتي را به انقلاب وارد کند امروز ما در مقابل هزينه هايي كه پرداخته ايم دستاورد های بسیار عظیم داشته ايم . گرچه یک قطره خون عزیزانمان برایمان ارزش بسیار دارد اما در مقایسه با تلفات و صدمات بسیار تقابلات و جنگ ها، دست اوردهاي ما دربرابرهزينه ها بسیارعظيم وشگفت اور است و دورازانتظارنيست در برابر استقلال میهن عزیزمان به پای تحکیم نظام مبتنی بر مکتب اهل بیت در قرن بیستم گرسنگی بکشیم و تشنگی بکشیم و بسیار طبیعی است که اختلال در بازار ایجاد کنند و به نظام فرهنگی اجتماعی ما حمله شود .
اگر ذات انقلاب اسلامی در یک حرکت جمعی بر صراط مستقیم مکتب اهل بیت باشد به یقین شیاطین جن و انس با تمام قوا و متحد با هم علیه انقلاب برنامه ریزی می کنند.
نظام سلطه با استخدام منابع شرق شناسان و علوم اجتماعی و روانشناسی به دنبال پایگاه هایی در درون انسان ها می گردد تا بتوانند سربازان خود و مبلغان خود را از بین ما علیه خودمان بکار بگیرند و این الگو برگرفته از ترفند هایی است که در صدر اسلام نظام سلطه آن زمان بکار گرفته و مشكلاتي ايجادكردند. بنی امیه موقعی که در صفین از رویایی مستقیم با جبهه موحدان نا امید شدند و شکست خوردند با استفاده از پایگاه های درونی شیطان در انسان ها وارد شدند و ما را به تردید و تفرقه کشاندن و به جان هم افتادیم و خود به نظاره نشستند در حادثه کربلا هم هیچ سربازی از شام برای برپایی آن فاجعه بزرگ ارسال نکردند بلکه با تطمیع و تهدید و نفوذ در طمع و هوس ها و ترس های ما ، ما را به استخدام و سربازی خود در آورده و ما را که خود دعوت کننده و طلب کننده حق بودیم به جان حق انداختند و به دنبال آن قرن ها چه بر سرمان که نیاوردند .
در طول تاریخ بسیاری از ما (فردی و اجتماعی ) در این سیاه چال غرق شدیم که دیدیم جهت وزش هوس های ما اعم از عشرت طلبی و عیاشی ، قدرت طلبی و دنیا خواهی ، شهوت پرستی و یا کینه توزی و انتقام جویی و یا چاق کردن فضای پز و کلاس و شهرت طلبی مان با هم نجوایی و هم نوایی با ظالمان و مفسدان زمان مان تامین می شود و سلطه گران هم همین پایگاه های درونی را به خدمت گرفته و اذهان و افکار و دل های مارا تسخیر کرده و ما را به سربازی گرفتند و با حداقل هزینه به مقاصد خود رسیدند .در فاصله تاریخ صدر اسلام تا شروع تاریخ انقلاب اسلامی به علت فاصله گرفتن ما از حقایق نورانی وحی و نزدیک شدن به مرزهای کفر و شرک هر بار خواستیم قدمی خود را به حقیقت نزدیک کنیم با کمی تطمیع یا تهدید دست روی سرمان گذاشتیم و تسلیم شدیم و غرامت های سنگینی پرداختیم اما هرگز حاضر نشدیم به پای حقیقت و رشد به اختیار خودمان کمی هزینه کنیم ، چند سالی گرسنگی و تحریم را تحمل کنیم .آنجا که نیاز است چند سالی از جانمان هزینه کنیم و زندان وشکنجه را تحمل کنیم و آنجا که با سلاح تمسخر و تحقیربه مامی تازند تا از ارزشهایمان دست برداریم و ما را دمده و امل و حقیر می بینند بر اصالت و آبرویمان استقاومت کنیم و از میدان به در نرویم و آنجا که ما را به ورطه شهوت و عشرت طلبی می کشانند به حیات طیبه مبتنی بر وحی رجوع کنیم و آنجا که جان و آبرویمان را تهدید می کنند به اسوه های ایثار و مقاومت رجوع کنیم و در همه این موارد از سستی برخی همراهان و نیش و کنایه آنان نهراسیم که نظام سلطه با فضای رسانه ای خود برای آنان جذبه و یا رعب ایجاد کرده است و با آنان کریمانه مدارا کنیم تا فرصت تنبه و بازگشت پیدا کنند و آنان را که در ادامه حرکت و سلوک جمعی تا حدی پیش می آیند و متوقف می شوند در حد خودشان ارج نهاده و احترام کنیم اما با آنها و به پاي آنها متوقف نشویم
نظام سلطه برای بقای خود هرچند گاهی به نوعی تعارضات قابل حل وقابل پردازش نیازمند است تا بتواند ادعا کند نظام کنونی جهان یکه تاز میدان بوده و هر گونه جریان و تعارضی را در خود حل می کند اما به ناگاه با پدیده نظام مند و تمدن ساز انقلاب اسلامی روبه رو می شود که می تواند تمام جوانب زندگی فردی و اجتماعی انسان را با توجه به همه مراتب وجودی آن نظام مند کند و لذا سحر خود را باطل و رشته های خود را پنبه و تمامیت وجود خود را در معرض تهدید و انقراض می بیند و لذا بعد از 34 سال رویارویی قلدرمآبانه با نظام اسلامی امروز سراسیمه و عجولانه ، تمام قد و با همه سازو برگ خود به میدان آمده است تا بتواند از این رویارویی مرگ و حیات جان سالم بدر برد .
از آنجا که وقتی آب آمد سراب باطل است و وقتی نور آمد ظلمت تمام می شود امروز این نظام سلطه است که باید خودش را ثابت کند و از آنجا که هیچ ابزار ایجابی ندارد قطعا به ابزار های نفی کننده روی می آورد و بعد از آزمودن تمام ابزارهای نفی کننده خود تنها به یک ابزار دل بسته است و آن ایجاد تعارضات غیر قابل حل و یا نفی کننده در درون نظام اسلامي است .
درسي وچهارمين امین سال انقلاب این درخت تنومند با محکم کردن ریشه های خود در درون وبرون مرزها تهدید پذیری در مقابل تعارضات نفی کننده نظام را پشت سر گذاشته است و به مرحله ای از تاریخ درخشان خود رسیده است بااين که تعارضات نفی کننده وجود دارند اما نظام قابلیت مدیریت موفق آنها را اثبات کرده است و کار را به ظرایف و دقایق رسانده است و تعارضات در مسیر حرکت روبه جلوی انقلاب بر سر یک گام به جلو و یا یک گام به عقب است که نظام سلطه در اهداف حداقلی خود دراین تعارضات به یاری جبهه یک گام به عقب می شتابد اما در اهداف حداکثری نفی نظام را تعقیب می کند.نظام سلطه با قدرت رسانه ای و دروغ پردازی خود به نام استعمار و آبادانی موتور رشد و توسعه را در مناطق تحت نفوذ خود متوقف و به نام آزادی، استبداد و به نام حقوق بشر ظلم و به نام عدالت تبعیض و به نام اصلاح، فساد گری و به نام علوم انسانی، دامن زدن به هوس ها و هیجانات و به نام آب، سراب و به نام حق،باطل را بر جوامع مسلط کرده و صرفا بر مبنای منافع و هوس های خودشان مشاهده می کنند،قضاوت می کنند و حکم صادر می کنند. و تمام درهای وحی وعقل را بر خود بسته اند و ابدا چیزی به نام دل و قلب در ساحت بشر قائل نیستند و انسان را در حد هوش و ذهن ترسیم کرده و وراي آن مقامی برای انسان قائل نیستند و اما سؤال اساسی اینجاست که چه شده است که نظام سلطه با این مؤلفه ها توانسته است ذخایر هوش و استعداد بشری را در خدمت خود در آورد و مورد اعتراض جدی هم قرار نگیرد.جواب این است که نظام سلطه سال های سال با سلطه حاکمیتی و ظالمانه خود فرصت یافته است در تمام جوانب نظام سازی کند و یک جامعیت فریبنده در تمام جوانب ایجاد کند طوری که نظام آموزش دانشگاهی آن،نظام اقتصادی،نظام رسانه ای،نظام حقوقی، نظام حاکمیتی، نظام امنیتی، نظام بین المللی و سایر نظامات آن هماهنگ با هم یک هدف را تعقیب می کنند و فرصت نظام مندی و نظام سازی را از هر آنچه غیر خود باشند گرفته اند.
پدیده شگفت انگیز و معجزه آسای انقلاب اسلامی که توانسته است در این فضای سلطه نظام مند فرصت تنفس و نظام سازی مبتنی بر مکتب انبیای الهی پیدا کند.حیرت متفکران و اندیشمندان و حتی برنامه ریزان نظام سلطه را بر انگیخته است و آنان در نوعی تعارض قرار داده است.
ارکان انقلاب اسلامی امروز در خود این اقتدار را نمایان کرده است که در عین حفظ پایه ها و چتر گسترده خود بر حرکت پر قدرت انقلاب بتواند در درون خود به رشد و بالندگی بیشتر رسیده و غده های چرکی و کانون های عفونی را تشخیص داده و به درمان آن ها بپردازد. این از ظرفیت ها و قابلیت های ویژه انقلاب اسلامی است که در طول 34 سال حیات خود توانسته است مسیر اصلی خود را ادامه دهد و هر گونه کژی و انحراف ضعیف و قوی را به مدار برگرداند و این مرحله ای از کسب قابلیت ها و ظرفیت ها در حرکت جمعی است که تا کنون تاریخ حیات بشری تجربه نکرده است.گرچه تبلیغ و ادعای آن در تمدن مدرنیته وجود دارد اما با کمی دقت و تأمل چنین ادعایی باطل می شود.اذهان ما شاید چنین عادت کرده است که مدتی یک حرکت جمعی را خوب خوب و عاری از عیب ببینیم و خیلی زود به نقایض آن پی برده و تمامیت آن را نفی کنیم اما با شکل گیری انقلاب اسلامی در فضای فرج و انتظار یقیناً به نقایص خود اعتراف دارد اما به جهت خود در راستای رسیدن به عصر حضور شک ندارد و به مجاهدت در پایداری و مقاومت در حفظ جهت خود و در عین حال رفع نقایص خود می کوشد .
تفاوت ذاتی انقلاب اسلامی با هر جریان دیگر بیش از آنکه در میزان دستاورد ها باشد در جهت اصلی و آرمانها است ما در جهت ذاتی انقلاب نه تنها به نقایص خود اعتراف داریم و در جهت رفع آنها تلاش و مجاهدت فردی و جمعی داریم بلکه در راه رشد وتعالی واقعی و هرگونه توسعه سالم سایر جریان ها نه تنها سنگ اندازی نمی کنیم بلکه ازهيچ کوششی دریغ نمی کنیم و برای حفظ هر گونه سلامت اجتماعی و رشد و ترقی در سایر جوامع و دفع ظلم و فساد و تباهی از آنها مجاهدت می کنیم.وشاهد این ادعا مقایسه فضای رسانه ای نظام سلطه و فضای رسانه ای انقلاب اسلامی و یا کانون های درگیری انقلاب اسلامی یا نظام سلطه در خصوص حقوق بشر، مسئله فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، حقوق زن و مسئله سکس، سینما، انرژی هسته ای، برخورداری از دانش و فن آوری و غیره است. کما این که نظام سلطه سراسیمه شده است که بشر امروزی بتواند خارج ازمديريت و سلطه آنان به دانش و فن آوری دست یابد و قدرت رقابت با این نظام تماميت خواه را پیدا کند. چرا که نظام سلطه قدرت رقابت با هیچ گونه نظام انسانی مبتنی بر دانش و منطق را ندارد بلکه حیات خود را با چپاول، غارت، تاراج و به نابودی کشاندن سایر جریان ها ایجادكرده و ادامه داده است و تمامی سازکارهای امنیتی و نظامی و اطلاعاتی و تهاجمی و جامعه شناسی و شرف شناسی و حتی روانشناسی خود را در راستای حذف و نابودی هرگونه جریان غیر از جریان خود طراحی کرده است.باید عنایت داشته باشیم که ممکن است تصور شود که طبیعی است نظام سلطه در برابر جریان مقابله و ستیزه گر با خود چنین رفتاری نشان دهد .امااين شعاركه امروز همه جوامع باید تصمیم خود را بگیرند یا با ما هستند یا علیه ما.یک شعار موسمي و اتفاقی نبوده بلکه ذات نظام سلطه را نشان می دهد که جورج دبلیو بوش از سر ساده لوحی و بی تجربگی پرده برانداخت و سر مکنون نظام سلطه را فاش کرد.
برگردیم به موقعیت افتخار آفرین و تاریخ تمدن ساز انقلاب اسلام که به مرحله ای از قابلیت ها رسیده است که دعواها بر سر بود و نبود نیست بلکه بر سر یک گام به جلو و یا یک گام به عقب است.خب وقتی صحبت از یک گام به جلو و یا یک گام به عقب مطرح است، این سؤال پیش می آید که کدام جریان تاریخ انقلاب را یک گام به جلو و یا به عقب می برد که خود ظرایف و دقایقی دارد. همه فرزندان انقلاب اذعان دارند که تقویت اهداف و آرمان های اولیه انقلاب در سایه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی اعم از عدالت خواهی، رفع ظلم و تبعیض، رشد و توسعه و آبادانی، مبارزه با جباران و ظالمان، حمایت از مظلومان، عزت و اقتدار ملی، امنیت و رفاه عمومی، سلامت اجتماعی و اخلاقی و ایجاد فرصت برابر، بهره مندی و ارتقاء برای همه اقشار جامعه، گام های رو به جلو انقلاب و هر آنچه باعث تضعیف این اهداف شود، گام های روبه به عقب محسوب ميشود.سیر انقلاب در طی سی و چند سال گذشته نشان می دهد که برآیند گام های روبه جلو بسیار قوی تر و پر انرژی تر از توقف یا گام های به روبه عقب می باشد. گزینش و انتخاب قاطبه مردم درانتخابات های یکی دو دوره اخیر نشان می دهد که در مسیر رشد انقلاب، اهداف اولیه همچنان پررنگ بوده و بدون وابستگی به جریان مشخص و یا جناح خاص، انقلاب پرقدرت و استوار و با شکوه و سربلندی در مسیر اصلی خود قرار دارد و هر شخص یا جریان بخواهد در این مسیر متوقف و یا کمی منحرف شود نمی تواند مسیر پر قدرت انقلاب را تغییر دهد بلکه خود از راه و مسیر وا مانده یا منحرف می شود. حیات و ذات انقلاب دارای قابلیت های بسیار زیادی است و می تواند هر گونه انحراف و تخطی از مسیر خود را به صراط باز گرداند و یا پشت سربگذارد. رشد جامعه شیعی و مسلمان به این حد نصاب رسیده است که جریان نورانی همه انبیاء الهی و ائمه اطهار در تاریخ گذشته و تداوم آن در آینده حیات بشری ورای وابستگی به اشخاص و گروه ها و دسته ها و احزاب و یا جو سازی هارا شناخته و ارج نهد.
و لذا هرگاه منویات و آمال ها و آرزوهای ذاتی و موحداندانسان های موحد در تحقق این مسیر نورانی در فردی بیشتر تبلور کند و اوج تجلی بالفعل این راه باشد.محل رجوع و قبله دل انسانهاي موحد می شود. و مهمتر آن که چنین فردی در چنین فضایی نمی تواند خود حجاب راه شود و اجتماع را در خود متوقف کند بلکه چنین فردي هم خودش و هم مریدان و هواخواهان و اجتماعش منتظر فرجی نو هستند و در پرتو انتظار فرج تام و نهایی در سایه انقلاب اسلامی که سیر استکمالی انتظار بعد از فرج و فرج بعد از فرج را طی می کند مترصد هستند، به مجرد اینکه این منویات و آمال ها و آرزوهای ذاتی و موحداند در افقی برتر در انسانی شایسته تر ظهور کرد همگان با وی همراهی کرده و قافله اجتماع منتظران را در مسیر جمعی خود یک گام به فرج نهائی نزدیک تر کند. در توحید جمعی و در فرهنگ انتظار ما شناختن این قاعده بسیار حائز اهمیت است که گامهای انقلاب در مسیر ذاتی خود پر قدرت رو به جلو است وافرينندگان هیچ گامی از گامهای انقلاب نتوانسته اند است که انقلاب را در خود متوقف کند اگر فرد و یا گروهی به عنوان مظهر و نماد یک گام در مسیر تکاملی انقلاب خواسته اند که انقلاب را در خود متوقف کنندوگامهاي بعدي راهمراهي نكنند و حجاب راه شوند. از ارزش خود ساقط شده وتاحدگامي زیر گام های بعدی تنزل یافته اند. اگر همه افراد جامعه در عین این که به چنين رشدی رسیده اند قائده حاکم بر رشد خود را نیز بشناسند در آن صورت گام های بعدی را با سرعت و قدرت بیشتر برداشته و موانع را بسیار آسانتر از سر راه خود کنار می زنند. با این نگاه به سیر استکمالی انقلاب می بینیم در عین این که روح بزرگ و اندیشه و تفکر مکتب امام خميني درآرمانها بر جریان انقلاب نورافشانی می کند. در عمل ورفتار جمعی خود از دولت ملی مذهبی و بنی صدر به دولت دفاع مقدس و در ادامه به دولت سازندگی و اصلاحات تا حدی از آرمان ها و اهداف انقلاب و تفکر و اندیشه امام فاصله می گیرد.اما آحاد جامعه متشکل از انسان های موحد و انقلابی منتظر مهیا کردن شرایطی است که به آرمان ها و آرزوهای موحدانه خود بازگشت کند و اینجا اگر فرد و یا جریاني در عرصه حاکمیت و نظام ظهور کند که این آرمان ها و آرزوهاموحدانه را به طور نسبي ،بيشتردرخودنمايش دهد محل رجوع آراء مردم می شود و باز هم بسیار اهمیت دارد که به این نکته توجه شود که این فرد یا جریان خاصی نیست که اجتماع و مردم را با خود می برد بلکه این جامعه است که با ملاک های خود فرد یا جریان را گزینش می کند و این قاعده را همه افراد و مسؤلین و جریان ها بشناسند که اگر بخواهند به حیات اجتماعي خود ادامه بدهند باید همگام با این مسیر استکمالی انقلاب خود را رشد داده و مهیا کنند و گرنه از دل همین مردم انقلابی جریان هایی آرمانی تر ظهور کرده و جانشین جریان های موجود خواهد شد. و خیال خامی بیش نیست که جریان های موجود بخواهند با همین وضع و بدون نزدیکتر شدن به اهداف و آرمان های امام و شهداء و اهداف اصیل انقلاب اسلامی به حیات خود ادامه بدهند، و با نزدیک تر شدن به غرب و فاصله گرفتن از آرمان های بزرگ امام و شهداء و انقلاب اسلامی کوچکترین انحرافی در مسیر انقلاب ایجاد نمی کنند بلکه خودشان تمام می شوند و می میرند. هیچ کس و هیچ جریانی احساس نکند که آخر اهداف و آرمان های انقلاب است بلکه این مسیرلبس بعدازلبس، و نوی بعد از نو و بهاری بعد از بهار است. و هر کس در یکی از این لبس ها و نو ها و بهارها متوقف شود درلبس ها و نو ها و بهارهای بعدی جایگاهی ندارد، هرچند بخواهد ادعا کند ما در آن لبس ها و در آن بهار و در آن نو چه کردیم و چه نکردیم.
بر همه این تحولات و تغییرات و حوادث استکمالی انقلاب که در پرتو ولایت فقیه صورت می گیرد که خود پرتوی از تجلی ولایت صاحب امر است و ولایت تکوینی آن حضرت ملموس و مشهور است و همواره شگفتی های انقلاب، جهان کنونی و تاریخ آینده را تسخیر خواهد کرد. و حال و آینده در مصادره ذات و حیات پر جوشش انقلاب و در مصادره انسان های شایسته تری است که بتوانند به جامعه انقلابی بلکه جامعه جهانی همگامی خود را با حرکت پر شتاب و فعال انقلاب اسلامی ثابت کنند ودراين مسير به مجرد این که فرد یا جریاني توقف یا بازگشت کند انقلاب متوقف نشده و بدون این که باآن درافتد ، بلکه آن را در فضای گام های پیشینی خود ذخیره می کند و همواره فرصت رشد و پیشتازی در گام های رو به جلو را از وی صلب نمی کند.
امروز حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در سایه سیر استکمالی انقلاب اسلامی که دو مقوله متمایز هستند تجربه ای نو و مترقی در پیش روی جوامع بشری گذاشته است که در تاریخ گذشته نظیر ندارد و این که می بینیم در سایه شجره طیبه و اصل ثابت انقلاب جریان ها و دستگاه ها و قوا در جوشش هستند و گاهاً سر به شکم هم می گذارند یک طرف دعوا یک گام به جلو و یک طرف دیگر توقف و گاهاً یک گام به عقب است. اما آن چه که شگفت انگیز و هیجان آور است این است که حاکمیت جمهوری اسلام در پرتو انقلاب اسلامی توانسته است شرایط این منازعه و تقابل درونی و استکمالی را فراهم آورد و این منازعه و تقابل درونی برای تداوم گام های رو به جلوی انقلاب لازم و حیاتی است.آن جا همه بدنه حاکمیت در یک گام متوقف شود و به حدی از رشد قانع شود خب شاید در درون نزاع و تقابل کمتری داشته باشیم. اما باید بدانیم به رکود و توقف نزدیکتر شده ایم و انقلاب اسلامی از خود قابلیت و ظرفیت دیگری نشان خواهد داد و تقابل و نزاع درونی پر هزینه تری شکل خواهد گرفت. باید هوشیار باشیم این نزاع و تقابل درونی که لازمه رشد و تکامل و حرکت و خروش انقلاب است بدون آن که باعث تزلزل نظام شود و حیات انقلاب را تهدید کند و همواره برون ده مثبت داشته باشد، از ویژگی ها و مؤلفه های برجسته و درخشان حاکمیت اسلامی است. در نظام تکوینی اختیار و انتخاب و ابتلاء و امتحان الهی بسیار طبیعی است که در هر شرایط حتی حاکمیت امام زمان (عج) انسان ها در هر موقعیتی آزاد و مختار باشند که اگر بخواهند بدی کنند، بتوانند و انسان ها و جریان هایی پس از کسب موقعیت های اجتماعی و حتی انسانی و معنوی منحرف شده و در مسیر رو به جلوی قافله بشریت مزاحمت ایجاد کنند و این از ظرفیت ها و قابلیت ها و توانمندی های نظام است که با عبور از این افراد و جریان هامتوقف نمی شود ممکن است سؤال پیش بیاید که این ظرفیت و قابلیت نظام از کجا حاصل شده است باید توجه شود که این ظرفیت و قابلیت ریشه در معدل وبرآیند رشد اعتقادی ، اخلاقی و فرهنگی مردم دارد . وقتی مردم به این رشد برسند که قائده را بشناسند به فرمایش امیر مومنان علی علیه السلام افراد را به حق بسنجند و نه حق را به افراد ، تازه هسته اولیه به شکوفایی و بالندگی حرکت و زحمات همه انبیاء و اولیاء خدا به صورت قاعده مند شکل گرفته است این از ویژگی های آخر الزمان است که سرعت تغییرات بسیار سریع و حیرت آور است . بر قله شجره طیبه انقلاب هر روز نهالی نو می روید و سر به فلک می کشد و جلوه های ریشه ها و تنه خود و شاخ و برگ مادر خود را خود را در افقی بالاتر و برتر به نمایش می گذارد. روح حاکم بر همه حرکات و فداکاریهاو زحمات انبیاء و اولیاء الهی یکی است و یک جریان نورانی در تاریخ را شکل داده است و به ادامه مسیر نورانی خود به رشد رسیده است که در مدیریت جوامع بشری نظام مند شود به نظام سازی که همه معارف و علوم و اخلاقیات و معنویات و فرمان الهی جایگاه حقیقی خود را پیدا کرده و به ثمر می رسند و می توان با جریان ظلمانی تاریخ به صورت نظامند وارد تعامل و تقابل شد و به تغییر اصلاح پرداخت تا اینجا جریان ظلمانی تاریخ برای زندگی مادی ما هزینه می کند و به ما امتیاز می دهد تا از این دو اتفاق مهم پیشگیری کند اول اینکه جریان نورانی انبیاء و اولیاء الهی نظام مند نشود و ما از م؟؟؟ و نظام مندی در تقابل تعامل دست بکشیم و اگر از دست آنان در وقت و چنیش نظامی شکل گرفت ما در اردوگاه خود حفظ کند و وارد اجازه ندهد وجود و حضور ما در اردوگاه حق مایع تقویت آن شود و اما اگر ترفند دومی هم نگرفت یعنی ما به این توانمندی و اقتدار رسیدیم که اول نظام سازی و مدنیت ایجاد کنیم و دوم جوامع را تحت مدیریت این نظام در آورد جهت موفقیت نهایی و ادامه مسیر تا سر منزل مقصود باید یک اقتدار و توانمندی سوم هم کسب و آن تحمل تیر و ترکش ها و درد و زخم های ناشی از آن است مگر می شود که نظامی با تمامیت هستی نظام استکباری و ظلمانی عالم درافتد و انتظار داشته باشد از طوفان ها و گرداب های بلا در امان باشد .مگر می شود به چهره قلدران و قداره کشان عالم چنگ انداخت و انتظار داشته باشیم به چهره ما خراش نیفتد. مگر می شود همیشه مستکبران و زور مندان را در هم ریخت و به ما ضربه و زخم وارد نشود در این آوردگاه نبرد ، نبرد اراده ها و تحمل ها است . ملتی دوام می آورد و به موفقیت می رسد که هم توان و اراده و همت نبرد را داشته باشد و هم ظرفیت و تحمل ضربه ها و زخم ها را داشته باشد .
قامت رشید و استوار انقلاب اسلامی در طی 34 سال گذشته به هزاران نشانه زخم در آوردگاه های نظامی ، سیاسی ، علمی ، فرهنگی ، اجتماعی ، حقوقی ، اقتصادی ، حقوق بشری ، امنیتی ، اطلاعاتی و …. مزین است و با شکوه و اقتدار توانسته است با اراده ای بی نظیر در طول تاریخ بشری و با تحمل مظلومانه هزاران ضربه و جراحت و زخم و حتی هرچند گاهی زخم خنجرهایی را که منافقان و جاهلان و هواپرستان داخلی از پشت بر پیکر آن وارد کرده اند تحمل کرده و نه تنها به ترمیم و بازسازی خود پرداخته است بلکه هر روز به شکوفایی و تکاملی نو دست یافته و حتی التیام بخش زخمهای جوامع تحت ستم چون فلسطین، لبنان ،سوریه ،عراق ،بوسنی و آمریکای لاتین و غیره بوده است و اما در سالهای اخیر و خصوصاً در سال 91 آخرین و سهم گین ترین تیرهای دشمن بر پیکر همیشه جاوید و شکوهمند انقلاب نشسته است . طی 34 سال گذشته تیرهای دشمن یکی پس از دیگری بر پیکر انقلاب نشانه رفت و زحماتی ایجاد کرد اما هرگز نتوانست قامت انقلاب را خم کند و با خالی شدن دست دشمن با تحریم بانک مرکزی و تحریم نفتی وتحریم پوشش بیمه ای نفت کش ها عملا انقلاب توانسته است اردوگاه استکبار را خلع سلاح کند قدرت تحمل و تاب آوری مردم ما در این روزها و ماه ها د ربرابر فشار های اقتصادی ، گرانی و کمبود های بی مثال و قابل ستایش است . ملت ما به لطف خداوند در سایه این رشد و بالندگی خوب می داند که در برابر خلع سلاح نهایی دشمن این کمترین هزینه ای است که دارد پرداخت می کند .
این که فشار ها و زحماتی که جبهه کفر و استکبار ایجاد کرده است سنگین است ، قابل قبول اما اینکه می بینیم حربه های دشمن ناکارآمد می شود و خلع سلاح می شود بسیار شیرین و امید بخش است.صبح نزدیک است و تا قله چند گام بیش باقی نمانده است . تنها امید دشمن این است که در این گام های آخر با ایجاد مزاحمت و فشار و تهدید و ارعاب و در مقابل با وعده و وعید و تطمیع عده ای را از همراهی باز دارد یا بلکه در این مسیر وقفه ایجاد کند گرچه خود می داند با شروع تاریخ انقلاب اسلامی این مسیر قابل برگشت نیست تنها می خواهد برای خود فرصت بیشتری بخرد.
دوستان همراه دقت کنند که با پیشرفت و رشد وتکامل انقلاب کار به ظرایف و دقایق رسیده است همگان باید تلاش کنند تا به جامعیت شناخت از راه و مسیر و طی طریق برسند با جزئی نگری و گاه پرداختن به حادثه های جزئی بدون توجه به قاعده ها قضاوت نکنند وگرنه ممکن است در یک حادثه جانب حق را گرفته باشند اما در قاعده کلی و در جریان کلی به نفع مسیر ظلمانی تاریخ و اردوگاه استکبار و ستم خدمت کنند . مگر در چند قدمی قله پیروزی نورانی علوی بر جبهه باطل و ظلمانی ابوسفیانی چنین نشد عده ای با غرق شدن در حادثه به سرنیزه کردن قرآن در این حادثه جزئی به ظاهر جانب حق را گرفتند و شمشیر ها را از گردن ابوسفیان برداشته و به رخ حضرت محمد (ص) کشیدند اما چنان ضربه ای بر جریان قاعده کلی به جبهه حق و نورانی تاریخ زدند که ابلیس و شیاطین جن و انس تا ابد آنان را تحسین خواهند کرد و به لعن ابدی ملائکه مقربین و اولیاء خدا گرفتار شدند. مسلم در این برهه تاریخ و در عصر انقلاب اسلامی در این روزها و ماه ها و سالها با نزدیک شدن انقلاب به قله ها این قبیل حوادث قرآن به سر نیزه کردن و مشابه آن و فتنه های گوناگون یکی پس از دیگری سر درآورده و سر در خواهند آورد اما این بار بر خلاف حوادث قبلی تاریخ، ما به همراهان خود اطمینان داریم و دلگرم هستیم و یقین داریم این جریان ما را به قله می رساند و در این مسیر با افتخار آماده ایم آبرو و مال و جانمان را ذخیره زندگی جاودان و ابدی در خودکنیم .اما آنان که در این مسیر با مال اندوزی و اختلاس و با شهرت و قدرت طلبی و یا غرق شدن بر مفاسد اخلاقی و جنسی و یا رفاه و عافیت طلبی و سستی و ضعف اراده و یا حتی تندروی و تک محوری و با مصادره عناوین و اسم های فریبنده بر پیکر مقدس و شریف انقلاب از پشت خنجر بزنند و جبهه استکبار راتقویت می کنند و از مسیر نورانی تاریخ فاصله گرفته و به جریان ظلمانی تاریخ می پیوندند،بدانند که انقلاب از همه آنها عبور خواهد کرد و زخم نشتر و خنجر آنان را ترمیم کرده و از راه باز نخواهند ایستاد به الطاف خداوند سبحان این جریان نورانی امروز بسیار پر قدرت گشته و این ما هستیم که سرنوشتمان در پیوستن به این جریان رقم می خورد . و اشخاص و جریان هایی هرچند پر ادعا که از این جریان فاصله بگیرند به حرکت آن آسیبی نمی رسد . بلکه خود حذف شده و از جریان بیرون می افتند به تعبیر آن شهید بزرگوار اصل این شجره طیبه و امام و شهدا مانده اند و می مانند و این فتنه ها و حوادث تاریخ است که عده ای را مانند پر و خاشاک با خود می برد انگار تمدن غرب بنا دارد همه ذرات پراکنده و اجزاء خود را به خود جذب کرده و در افول و زوال نهایی خود شریک کند . کما اینکه امروز در مقابله با جبهه حق جبهه وهابیت ،تکفیری ها و صهیونیسم ها و همه منحرفان و شارلاتان های عالم با فرهنگ غرب در هم تنیده شده و جبهه واحدی را تشکیل داده اند چنان که فرعون در تعقیب موسی همه ملا و مترفین را بدنبال خود جذب کرد و یکجا غرق شدند . از طرفی فریفتگان فرعون و ملا و مترفین او با وجود اینکه جنازه فرعون ذلیلانه روی آب افتاده بود در نهایت غرور و گمراهی به وی امید بسته و از او طلب نجات می کردند .
امروز هم می بینیم که بر سر جنازه تمدن غرب با اینکه در بسیاری موارد از جمله اقتصاد ،عدالت ،حقوق ،خانواده ،و دمکراسی به بن بست رسیده است دلدادگان و شیفتگان به غرب چشم به روی همه اینها بسته و بیش از خود غرب به آنان اعتماد و امید دارند که گره از کارشان بگشاید در این نکته اسراری نهفته است (یضل به من یشاء و یهدی به من یشاء) و در این حادثه بزرگ تاریخی و در این نصرت الهی عده ای غالب و ظفرمند و عده ای مغلوب و مغبون هستند.
و اما این جماعت یکی پس از دیگری هیزم فتنه ها خواهند شد و با فتنه ها خواهند رفت کما اینکه امروز در فتنه قومی و مذهبی که شیاطین غرب در جهان اسلام ایجادکرده اند بسیاری از غلامان گوش به حلقه آنان و جاهلان کج فهم و سفیه هیزم فتنه آنان شده اندو حیثیت و جان و مال خود را سخاوتمندانه به پای ظالم ترین و جنایت کارترین انسانها یعنی صهیونیسم ها و غاصبان سرزمین های خود و متجاوزان به جان و ناموس خود بذل می کنند.
هر چه جبهه حق بیشتر پایداری کند فتنه ها با ظرایف و دقایق بیشتر و بسیار مشتبه به حق جلوه خواهند کرد و شیاطین جن و انس سراسیمه همه امکانات خود را به میدان آورده و در چهار جهت دام خواهند گسترد و برای هر هوس و میلی سفره ای خواهند آراست و هر سلیقه ای را همراهی خواهند کرد و برای هر تقاضا و آرزویی آبشخوری فراهم کرد و در فریبکاری خود به پای هر برهان مغالطه ای و بر سر هر راه بیراهه ای و به پای هر حق باطلی را ترسیم خواهند کرد به طوری که هر کجا جلوه ای از حق پیدا شود حتماً جلوه ای از باطل در کنارش خواهی یافت به نحوی که همه آنان که بجای راه به بیراهه می روند به همان اندازه برای خود دلیل و برهان دارند و خودشان را قانع می کنند. که گویی بر صراط حقند و ابتدا می پذیرند و قانع می شوند بعد از صراط مستقیم خارج شده و بیراهه را بر می گزینند و حتی بسیاری موارد می خواهند با ارائه برهان و دلیل اصحاب صراط را به بیراهه خودشان دعوت کنند خداوند در این حرکت جمعی به ما بینش و بصیرتی عطا کند که هرکجایی صراط مستقیم که هستیم راه را تا آخر بشناسیم و هر روز و هر لحظه بر سر هر دوراهی پایمان نلغزد و اراده هایمان سست نشود و چشم به قله بدوزیم و بی توجه به فراز و نشیب ها و راه و بیراهه ها به سوی هدف گام برداریم قله خود راه است و صراط است و هدف است و اول است و آخر است و خود هدایت است و اجازه نمی دهد از آفت های راه صدمه ببینیم . آری برای عبور از فتنه ها باید چشم به قله دوخت.
امروزه در متن زندگی باید بیراهه ها و چالش ها را بشناسیم در نظام آموزش عالی نظام سلطه طوری مربی بهداشت و پزشک تربیت می کنند که به درمان یک فرد سیگاری همت می گمارند اما به کمپانی های بزرگ تولید و توزیع سیگار هیچ گونه اعتراضی ندارند و طوری روانپزشک و روانشناس تربیت می کنند که مراکز خانواده درمانی راه بیاندازند به تنظیم روابط مرد و زن بپردازند بخواهند انضباط رفتار های جنسی برقرار کنند مانع اشاعه ایدز شوند سلسله مراتب خانوادگی و فرزند پروری آموزش دهند مانع سرد مزاجی ،طلاق عاطفی و ارتباطات خارج از خانواده شوند اما نسبت به آنچه در رسانه های جمعی ائم از اشاعه لذت طلبی ،بی بند و بیاری جنسی، ارتباطات غیر منضبط سکس و خشونت در قالب فیلم و سریال و تبلیغات و …. چشم پوشی کنند روانشناسی و روان پزشکی غرب هر تئوری و نظری را در تربیت و رشد ارج می نهد و ارزیابی می کند اما حاضر نیست لحظه ای در مورد نظریات و تئوری های وحیانی بیاندیشد و انگار انبیاء الهی و کتاب آسمانی هیچ حرفی برای گفتن ندارد یا اصلا وجود ندارد .
محقق نظام سلطه در مورد چهارشنبه سوری و سیزده به در و آتش بازی حرف برای گفتن دارد و نفیاً و اثباتاً در مورد آنها اظهار نظر می کند اما در مورد قرآن نهج البلاغه و معارف بلند آسمانی و راهکارهای انسانی اجتماعی و تربیتی و پرورشی آن حاضر نیست چیزی بگوید و یا بشنود کارشناس حقوق بشری غرب بر سر اعدام یک متجاوز به جان و ناموس انسان های بیگناه و با سابقه دهها قتل و جنایت به کمک رسانه های جهانی شتافته و غوغا به پا می کند اما چشمش را به مرگ هزاران نفر د رشکنجه گاه ها و زندان ها در بدترین وضعیت لیستی می بندد و ذره ای هم عذاب وجدان ندارد.
در نظام رسانه ای جهان سلطه گزارشات طوری تنظیم می شود که بتواند یک نتیجه از پیش تعیین شده را تامین کند گزارشات و نظرسنجی های یکسویه از تیپ ها و افراد همسو تهیه و گاه یک نفر و یا گروهی اندک به جای یک ملت و یا یک تمدن نظر داده و نظرشان انعکاس پیدا می کند اما همه آن امت و یا ملت و یا کشور چنانچه نظری غیر همسو داشته باشند انعکاسی نخواهد داشت و کاملا بایکوت خبری خواهد شد.
و انگار هر فرد رسانه ای نظام سلطه یک سرباز مهاجم و یا یک مامور اطلاعاتی امنیتی در این عرصه می باشد و اجازه نمی دهد سر سوزنی افکار غیر در فضای رسانه ای آنان تاثیری گذاشته و یا کوچکترین تغییری در مسیر باطلشان ایجاد شود
اما رسانه های کشور ها و امت ها و ملت های مستیقل باید آنقدر آزادی افسار گسیخته و آزادی مهار نشده بیان داشته باشند تا مورد هر گونه تطمیع و تهدید و برنامه ریزی جهان سلطه بوده و فضای رسانه ای ملت های خود را به مصادره جهان سلطه در آورند و خود عملاً در خدمت اهداف و منافع دشمنان ملت های خود باشند .